یوسف در زندان هم مورد توجه خاص قرار میگیره. پادشاه مصر ساقی و خباز مخصوص خودش رو به زندان می اندازه. ساقی و خباز در زندان هر کدوم خوابی می بینند و خواب خود رو برای یوسف بازگو می کنند. یوسف خواب اون دو رو تعبیر می کنه تحت این مضمون که ساقی بعد از سه روز مورد عفو پادشاه قرار میگیره و از زندان آزاد می شه. اما خباز به دستور پادشاه سر از تنش جدا می شه و پرندگان گوشت تنش رو خواهند خورد. هر دو خواب تعبیر می شه. ساقی آزاد و خباز کشته می شه. اما ساقی پادشاه علیرغم قولی که به یوسف داده بوده مبنی بر این که در صورت آزادی, شفاعت یوسف رو نزد فرعون بکند, بعد از آزادی یوسف رو از یاد می بره.

 

با فرض درست بودن این باب, رویای صادقه و افرادی که اون رو تعبیر کنند واقعیت دارند.

فقط بیچاره خباز که از سه روز قبل از مرگش به سرنوشت تیره و تار خودش واقف می شه!

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار