ناجور!

Posted by کت بالو on February 14th, 2011

در برخورد یک اقلیت با یک اکثریت دو راه حل وجود داره. یا گوش به حرفشون بدی و مثل بچه ی آدم بکشی کنار. یا اونقدر گولا گولا کنی که یه عده شون دمشون رو بگذارن رو کولشون و در برند, یه عده ی دیگه رو بفرستی اون دنیا, یه عده ی دیگه رو بفرستی یه دنیایی که هر لحظه آرزو کنند برند اون دنیا, و یه عده ی دیگه رو جوری کباب کنی که تا جون دارند بگند بد بده.

اونوقت اقلیت ات بشه اکثریت و با خیال راحت حکومت بنماید…تا ابدالآباد.

بد کلکی هم نیست. چرا به فکر اقلیت (های) قبلی نرسیده بود دقیقا حالیم نیست. گمونم یا شیطون کوچولو اینجوری تو دلشون گولشون نزده بود. یا شیطان بزرگ عینهو مبارک یه تلفنی زد بهشون و گفت بساطتون رو برچینید لطفا.
حالا این که اگه مبارک حافظ منافع اسراییل بود -همونجوری که در مورد شاه می گفتند- واسه چی اوباما باید تلفنی بهش بگه هررری , و یه دوربین به شکل زنده شورش رو پخش کنه, و کل جریان در دو سه هفته سر و تهش هم بیاد…بنده سر در نمیارم. سیاست علمی است ماورای درک ذهن بنده!

منتها اینجور که به عقل ناقص من می رسه یه جاییش با جاهای دیگه اش جور در نمیاد.

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار

آقا خدا خره

Posted by کت بالو on February 12th, 2011

بنده به دلایلی از سخنرانی در مورد بیست و پنج بهمن و اظهار نظر در مورد اوضاع ایران و چگونگی بهتر یا بدتر شدن اش معذورم.  یک نصفه کره زمین از معرکه دورم. مسوولیت فرماندهی و حتی اظهار نظر  از راه دور رو به عهده نمی گیرم. فقط از صمیم قلب آرزو می کنم اوضاع ایران بهتر بشه و بدون اغراق روز و شبی نیست که به آدم های دربند و ستمدیده و جوانی ها و عمرهای از دست رفته فکر نکنم.
اگر در وبلاگ عمومی بی ربط نوشته ام شرمنده.

خلاصه به خدمتتون عرض شود که اگه نمی دونین برای یک بانوی جوان -یا حالا بانوی جوان قدیم- چه کادوی ولنتاینی ابتیاع فرمایید این مقاله رو نگاه کنید:
بانوان چه می خواهند: داستان رومانس عشقی بین مردان همجنس گرا!!!!

ولله بنده به عنوان یک بانو ترجیح می دم داستانش مصور باشه. منتها خیلی وارد جزییات نشه. همون عضلات بازو و شکم و پا و اندکی از باسن رو نشون بده بسیار عالیه. به درک و توانایی باز سازی صحنه کمک می کنه.

گاهی وقت ها همین جوری یاد این ضرب المثل می افتم که می گه یکی می مرد ز درد بی نوایی. یکی می گفت خانوم زردک می خواهی؟

عرض شود به خدمت زنان ستمدیده ی مصری, که اینطور که این مدته شنیده ام جامعه شون از جامعه ی ایران هم زن ستیز تر هست: برای یک زن همیشه یک وضع بدتری هم وجود داره متاسفانه و…برای یک زن اغلب اوقات وضع بدتره تا برای یک مرد…این طبیعت ستمگر.

سالهای ساله فقط منتظرم بمیرم برم خرخره ی این آقا خدا خره رو تنها تنها بجوم!!

این قسمت زنونه است. آقایون محترم اگه مرد هستند نخونند! خوندند هم اصلا مهم نیست. نمی فهمنش فقط.
در طول ماه یکی دو روزش هورمون ها قصد جونت رو دارند. نگرانی و اضطراب داری. عصبانی هستی و می خواهی کله ی خودت یا باقی آدم ها رو بکوبی به دیوار. اعتماد به نفس ات زیر صفر کلوینه. دو سه روز هم در ماه کیفوری. رو ابرها راه می ری. واسه خودت و هیکلت غش و ضعف می کنی. هورمون ها بهت کلی حال می دن خلاصه.
حالا اگه یه ماهی باشه که اون یکی دو روزی که هورمون ها قصد جونت رو می کنند باز هم حالت خوب باشه و حس خیلی بد نداشته باشی و فقط یک کوچولو نسبت به همیشه نگران تر باشی, می فهمی که توی این ماه خودت یا یه کسی دور و برت خیلی خاطرت رو خواسته لابد. یا یه چیزی خیلی خوب بوده یا…خلاصه…کیف داره هر جوره که فکرش رو بکنی. فاتح شده ای. فاتح جنگ زن و هورمون!!!

باز هم منتظرم بمیرم برم خرخره ی این آقا خدا خره رو تنها تنها بجوم!!!

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار

اره

Posted by کت بالو on February 6th, 2011

این دو سه خط زیر یک اندکی بی تربیتی قاطی دارد خلاصه. شرمنده:

نوشتم به رسم یادگاری…
اینطوری می شود که اره گیر می کند در یک جای نه بدترت! نه می شود جلو بروی و نه عقب.
تا حتی نمی توانی (مودبانه بخوایم بگیم) به اوضاع مدفوع کنی. گند می زند به وجود خودت!
از شرم بخش به درد آمده هم, نمی توانی اسمش را بیاوری…بگویی آخ سوراخ یک جای نه بدترم!!! نمی شود که!

خلاصه مسلمان نشنود کافر نبیند. گلاب به روتان. بد وضعی می شود! مضحک و دردناک.

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار

یک پیام واضح و روشن

Posted by کت بالو on February 1st, 2011

نمی دونم زهرا بهرامی قاچاقچی مواد مخدر بود, یا یک مادر مدافع حقوق بشر.
نمی دونم شهلا قاتل لاله هم بود, یا فقط عاشق ناصر بود.
نمی دونم محسن روح الامین با مننژیت مرد, یا با اصابت های متعدد اجسام سخت.
خودشان هم گمانم فراموششان شده بود دیگر, بنده های خدا.
نمی دونم پشت و روی قضیه همین هست که عیان است, یا دست تمام این دولت های منطقه و عرب و عجم و اسراییل و کارتل ها و سرمایه دار ها توی دست هم هست.
اونچه که به یقین می بینم اما, اینه که دولت ایران این پیام رو می ده که اگر به هر دلیلی یا بی هر دلیلی, پرم بهتون گیر کرد, یا حتی گیر نکرد, می تونم بی دلیل و با دلیل ببرمتون اونجایی که عرب نی انداخت و گولا گولاتون کنم تا نفله بشین, و دنیا نه اهمیت می ده و نه اگه اهمیت بده حریف من هست.

درهم و برهم است خلاصه, و قربانی می گیرد گر و گر. یک کلام, چه از دور نگاهش کنی, از اینجایی که من هستم, یا از نزدیک و از توی خود معرکه, زشت است و کریه.

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار