یه دوست قدیمی عزیز وبلاگی

Posted by کت بالو on November 7th, 2003

من از وقتی وبلاگ نویسی رو شروع کرده ام با چند سری دوستان خیلی خیلی خوب آشناشده ام.
یکی از اولین هاشون این اقای خیلی خیلی خوب بوده که اتفاقا نظراتش اغلب اوقات با من یکی است. و معمولا در این وانفسای عدم توافق من هر وقت وبلاگش رو می خونم کلی ذوق می کنم که با یه نفر توافق دارم!!
توی نوشته قبلیش به من یه دونه لینک داده که نمی دونم جریانش چیه. لطفا هر کسی منجمله خود این آقای خیلی خوب می دونه که جریان چیه یه توضیح هم برای این بنده ی حقیر سراپا تقصیر بده.
ببینم یزدانیان عزیز, برای پاگنده ی جنس خراب اتفاقی افتاده؟ فکر نمی کنم.
توضیح: این آقای پاگنده با دوستش آقای خلبان کور از کسانی هستند که من همیشه باهاشون مخالفم و اصلا توافق نظر ندارم.

دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار

بدترین چیز کانادا

Posted by کت بالو on November 6th, 2003

مزخرفترین چیزی که کانادا داره این هوای احمقانه اشه. از حالا شب ها ساعت 5 که می شه هوا حسابی می ره به طرف تاریکی و آنچنان دل آدم می گیره که خدا می دونه. فکر می کنی انگار ساعت 10 شبه ولی عین احمق ها سرکار هستی. بعد هم دیگه نمی شه بی ژاکت و لباس کامل توی خیابون رفت وگرنه یخ زدنت پای خودته.
چطور می شه زودتر این زمستون کانادا سر بیاد و دوباره تابستونش که عین بهشت (واقعا عین بهشت) هست دوباره برسه.
ای داد بیداد. زمستون کی تموم می شه پس؟

دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار

پيوست:
ببخشيد همه دوستان خيلي خوبم. از خيلي هاتون ايميل دارم و ايميل هاتون رو خيلي هم دوست دارم. اما فعلا اينقدر ذهن و كارم شلوغه كه حتي سر فرصت نرسيده ام بخونمشون.
ميل باكس ام پره و باور كنين يا نه نتونسته ام بخونم و ببينم كدوم رو مي شه انداخت دور يا منتقل اش كرد جاي ديگه.
اگر ايميل ي براي آدرس كت بالو فرستاده اين و ازش خبري نرسيده نگران نباشين و فكر نكنين كه برام مهم نبوده يا نخواسته ام جواب بدم. فقط ذهنم و سرم هردو خيلي شلوغه. ببخشيد.

تيم ميتينگ

Posted by کت بالو on November 5th, 2003

ما هر هفته روزهاي چهارشنبه يه تيم ميتينگ داريم. اين آقا جيمي ما خيلي لغت هاي بد استفاده مي كنه. خيلي آدم خوبيه. من هم خيلي دوستش دارم. اما خوب ديگه يه عالمه لغت هاي بد و فحش هاي انگليسي رو من از آقا جيمي ياد گرفتم.
امروز اما به خاطر اين كه روزي بود كه كارمند ها مي تونستند بچه هاشون رو بيارن سر كار, اين دفعه دوتا تين ايجر هم توي ميتينگ ما بودند. يكي شون دختر خود آقا جيمي بود.
بنابراين, بعد از مدت هاي مديد اين اولين ميتينگي بود كه آقا جيمي نتونست كلمات دلخواه خودش رو استفاده كنه.
يه كم دلم مي سوزه. مي ترسم يه وقت كلماتي كه فوران نكرده بهش فشار بياره و بتركوندش. به نظرتون برم بهش بگم يه كم بهم فحش و بد و بيراه بگه كه دلش خالي بشه؟
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار

خودفروشی

Posted by کت بالو on November 4th, 2003

امروز زنی را ملاقات کردم
که می رفت خودش را باز بار دیگر بفروشد
گفت
این بار مغبون نخواهد شد
گفت
قیمتش خوب است
گفت
این بار به قیمت عاشقی خودش را می فروشد

نهایت

Posted by کت بالو on November 3rd, 2003

من از لحظه لحظه ی شادی
و از مزمزه ی احساس آرامش
باز می گردم
من از لمس رویا
و از درک یک بزرگی باور نکردنی
باز می گردم
من از تجربه ی فراغت
و از حس ریز شدن به اندازه ی یک ذره
باز می گردم
من از نهایت عشق
من از نهایت احساس
من از نهایت خوبی
من از نهایت پاکی
من از نهایت دانش
و از نهایت همه بزرگی های دنیا باز می گردم

نهایت گرمای دست را حس کرده ام
نهایت زیبایی چشم را دیده ام
نهایت پریشانی ذهن را تجربه کرده ام
نهایت زیبایی صدا را شنیده ام
چه بی نهایت است
و من چه کوچکم
در برابر تمام عظمت و توانایی هایش

لحظه ی بزرگ عطف در راه است
دیر یا زود خواهد رسید
و من یا بی نهایت خواهم شد
و یا پوچ و بی مقدار
به قعر دره ی هیچ فرو خواهم شد
لحظه ی بزرگ عطف در راه است

دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار

حمومی آی حمومی

Posted by کت بالو on November 2nd, 2003

این بنده حقیر سراپا تقصیر چندی پیش یکهو متوجه شدم که یه سری اموالم اینجا به سرقت رفته. جالب این بود که سارق هم شناسایی شده بود. رفتیم اداره آگاهی بین المللین راپورت دادیم, لیست اجناس مسروقه و اسم سارق رو هم در اختیارشون قرار دادیم. گفتند آبجی, از همین سارق قبلا هم در سطح جهانی شکایت سرقت به همین شرح شما و در رابطه با (!!) همین اقلام به طور دقیق به دست ما رسیده, منتها این سارق یا حاشا می کنه یا می گه اینها رو خودشون به میل خودشون به من داده اند و ما هم هیچ مدرکی علیه اش نمی تونیم پیدا کنیم. بعد هم اگه به همون جنس اوریژینال خودتون علاقمند هستین و می خواین همون اریژینال خودتون رو حتما دوباره صاحب بشین خیلی به این سارق گیر ندین چون مواردی بوده که با جنس متواری شده و دیگه هیچ اثری ازش دیده نشده.
گفتم آخه اجناس مسروقه مورد استفاده روز مره و شب مره من بوده. چه کنم؟ گفتند یه اعلان بدین توی یه محل عمومی, اولا به زبون خوش به سارق بگین خودش اجناس رو برگردونه یا بیاد و اجناس رو باهاتون به شراکت بگذاره, گاهی این روش درباره این سارق خاص کار کرده, ثانیا ببینین که اگر کسی از این چند قلم مسروقه اضافه داره یه مدت بهتون قرض بده زندگی تون بگذره, ثالثا بپرسین شاید کسی بدونه که یدکی این اقلام رو از کجا می شه تهیه کرد و بهتون بگه.
من هم یاد وبلاگم افتادم و گفتم خوب این که اشکالی نداره. آگهی می کنیم. بنابراین خانم ها, آقایون, لطفا اقلام جنس رو بخونین.و با توجه به اونچه که در بالا گفتم یه کمکی به بنده بکنین که صواب داره. خدا یک در دنیا, هزار در آخرت عوضتون بده که کمیت ما لنگه:
1) جنس مسروقه : خواب, محل سرقت: چشم
2)جنس مسروقه: خوراک, محل سرقت: لب
3) جنس مسروقه: قرار, محل سرقت: دل
4) جنس مسروقه: آرام, محل سرقت: ایضا دل
5)جنس مسروقه: منطق, محل سرقت: مغز
6)جنس مسروقه:فکر, محل سرقت: ایضا مغز
7)جنس مسروقه:هوش, محل سرقت:سر
8)جنس مسروقه: حواس, محل سرقت: ایضا سر
9) جنس مسروقه: روح, محل سرقت:سطح بدن
10)جنس مسروقه: روان, محل سرقت: ایضا سطح بدن
11)جنس مسروقه:جسم, محل سرقت: ایضا سطح بدن
12) جنس مسروقه: جان, محل سرقت:کلیه سطوح وجودی

خلاصه که فعلا آگاهی با توجه به موارد قبلی و سوابق سارق, دست از امید شسته و بنده هم دستم به جایی بند نیست.به نظرم به سارق هم امیدی نمی ره.شما اگه می شه یه کمکی چیزی من بکنین تا آخر عمر سپاسگزارتونم.
دست آخر هم به منظور ادبی شدن و فرهنگی شدن این اعلان عمومی و بالارفتن سطح نشاط جامعه:
حمومی آی حمومی لنگ و قطیفه ام رو بردن
لنگ و قطیفه ام جهنم, اون یکی چیزا رو بردن
خیر نبینی حمومی دار و ندار رو بردن
حمومی…حمومی …حمومی…حمومی

دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار

براي تو

Posted by کت بالو on November 1st, 2003

شعرم براي توست
عشقم براي توست
در من فقط كلام عشق تو
تكرار مي شود
بي تابي شبانه و بي هوشي سحر
در من زياد توست
يكتا يگانه ام
—-
اي معني تمام جمله ها
در بستر كلام
اي بهترين من
عشق تو در وجود و دلم مي شكافدم
تا پهنه ي خيال
تا دخمه ي سكوت
—-
هر مشت كه بر حلقه درم
كوبيده مي شود
اميد ديدن تو و لمس لباس توست
اي برتر از خدا
اي غايت وجود