چی شد که شب تولدم یادم رفت تفال بزنم؟ عجیبه.
قضای تفال قبوله؟

دلم جز مهر مهرویان, طریقی بر نمیگیرد
ز هر در می دهم پندش, ولیکن در نمی گیرد
خدا را ای نصیحت گو, حدیث مطرب و می گو
که نقشی در خیال ما, از این خوشتر نمی گیرد

و شاه بیت ها

چه خوش صید دلم کردی, بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را, از این خوشتر نمی گیرد
سخن در احتیاج ما و استغنای معشوق است
چه سود افسونگری ای دل, چو در دلبر نمی گیرد

و شاهد غزل: (اولین بیت شعر قبلی)
یادم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
———-

دومین تفال:
طفیل هستی عشقند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
بکوش خواجه و از عشق بی نصیب نباش
که بنده را نخرد کس به عیب بی هنری

کلاه سروریت کج مباد بر سر حسن
که زیب بخت و سزاوار تخت و تاج سری

چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی
که جام جم نکند سود وقت بی بصری

و شاهد غزل:
خوش کرد یاوری فلکت روز داوری
تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری.

——
دو روز دوره ی آموزشی داشتم. نمی دونم آقا جیمی واسه چی من و ژولیت رو داره می فرسته واسه ی این دوره. شاید دقیقا نمی دونه این دوره در چه مورده. به غیر از من 8 نفر دیگه سر کلاس بودن و همه شون تیم لیدر بودند. اصلا دوره مال تیم لیدر ها بود.

بزرگترین چیزی که توی این کلاس یاد گرفتم این بود:
از این لحظه تا لااقل دو سال آینده باید لاینقطع زبان انگلیسی بخونم. فیلم ببینم. برنامه کودک نگاه کنم. کتابهای کودکان بخونم… حداقل 7 الی ده ساعت در هفته وقت روی زبان -به طور مطلق- بگذارم تا دو سال دیگه برسم به این که بخوام در مورد تیم لیدر شدن فکر کنم.
فوق العاده بود. چگونگی استفاده از کلمات, نوع حرف زدن, لحن حرف زدن,معلومات عمومی و اشاراتی که می شد, و…جالب بود, من تنها کسی بودم که سر کلاس, انگلیسی رو با لهجه ی غیر کانادایی حرف می زدم.
مدیریت توی این شرکت (بقیه ی شرکت ها رو نمی دونم) اصل و اساسش بر پایه ی زبانه. بقیه ی مهارت ها بر پایه ی اصل زبان (به طور کامل) دونستن بنا می شه.به عبارتی لازم و ملزوم هستند. مهندس ارشد می تونی بشی اگه زبانت در همین حد من هم باشه. اما مدیر..یا نمی شی, و یا اگه بشی کارت واقعا مشکله.

دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار