یه شبانه روز استراحت اجباری توی تختخواب می شه توفیق اجباری! اگه یه کم دیگه طول بکشه شاید مثنوی هفتاد من کاغذ و قصه ی حسین کرد هم بنویسم!
—-

از اول اول از مدونا خوشم میومد. عین عروسک خوشگل بود و حسابی بی پروا. امروز این جمله رو ازش خوندم:

I’m tough, I’m ambitious, and I know exactly what I want. If that makes me a bitch, okay.
Madonna

اگه می خواستم خودم زندگی ای رو که دوست دارم توصیف کنم و بگم دلم می خواد زندگیم بر مبنای چه اصلی باشه, بهتر از این نمی تونستم بگم.

می گم من از اولش از این زن خوشم میومد.
—-

شیطونه می گه برم فوق لیسانس ریاضیات محض بخونم. اگه خوشم اومد برم دکتراش رو هم بگیرم. برم توی مایه های علم.
اون یکی شیطونه می گه برم فوق لیسانس مدیریت بگیرم. زبان انگلیسی و فرانسه رو کامل کنم. بشم -به قول یکی از دوستان- انشالله رییس چیز خر!! چند تا دوره ی مالی هم بگذرونم و برم توی کار خرید و فروش سهام و سرمایه گذاری.
شیطون بعدی میگه گل اقا رو بفرستم کار کنه و جای هر دوتامون پول در بیاره. خودم برم برقصم و ادبیات انگلیسی و فرانسه و فارسی و بعدش هم روسی و اسپانیولی کار کنم. عشق دنیا رو بکنم توی این دو روزه ی عمر.

بزرگترین مسئله ی من اینه که برام مهمه دلیل این که کاری رو نمی کنم اینه که نمی خوام, یا نمی تونم. بعد از این که کاری رو کردم و بهم اثبات شد می تونم اون کار رو بکنم, اونوقت با خیال راحت می تونم تصمیم بگیرم که می خوام انجامش بدم یا نه! مثال هاش برای خودم زیاد هستن. منتها شخصی هستن حسابی. این وسط بگم مایه ی ابروریزیه!

با پول در آوردن هم همینطوری هستم. تا وقتی اثبات نشه به خودم که می تونم پول حسابی در بیارم, سخته قید همه چی رو بزنم و برم فقط و فقط سراغ عشق کردن با هنر و ادبیات و گاسم ریاضیات.

به گمانم اون راه دوم رو برم. در آمد که به سالی خدا دلار رسید, بزنه به سرم. بشم مادر ترزا واسه ی بار دوم در زندگیم. شکر خدا بچه هم ندارم که نگران آینده اش باشم.گل اقا هم که به سرانجام رسیده. تمام پول رو بزنم به همون چیز خر. برم سراغ کار ادبیات و هنر و کیف دنیا رو بکنم.

چطوری بهتر ماچ کنیم!؟!!!
ایناهاش. مقاله اش اینجاست.

ولله به عقیده ی من قانون و قاعده نداره. ماچ کنین اونجوری که کیفش رو ببرین. گمون نکنم این که سر رو به راست خم کنی یا به چپ, یا دماغت رو بکنی توی چشم یارو خیلی مهم باشه. من رو بیشتر یاد درس هایی از قرآن و قواعد و قوانین اختراعی توالت رفتن انداخت!

یه قانون قطعی و مسلم البته داره. دندون های تمیز و دهان خوشبو…وگرنه ماچ و موچ کوفت آدم می شه! حتی اگه طرف خود خود براد پیت باشه.

آرزوی من؟! هممم..این که همیشه یه نفر باشه که تمام خونه رو مرتب و تمیز کنه. لااقل یه روز در هفته وقت من رو می گیره.
اونقدر این آرزو قویه که شاید اعتراض نکنم اگه گل آقا یه خانوم کوچیک بیاره توی خونه کمک حال خانوم بزرگ بشه!
پنج سال بیشتره که از دو حالت خارج نیست. یا هفته ای یه روز باید فقط و فقط به کار خونه رسید, یا خونه می شه عین بازار مکاره. شتر با بارش توش گم می شه!

حالا می ترسم یه خانوم کوچیکه اگه بیاد, کاری که نکنه هیچ, من و گل آقا مجبور شیم یه روز تمام هم ریخت و پاش های کل هفته ی ایشون رو جمع و جور کنیم! واه واه..خدا به دور..

اصولا به گمانم برای من اثبات خودم به خودم از همه چیز دنیا مهمتر باشه.

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار