یه چرخک تو تار عنکبوت
دستهبندی نشده September 9th, 2007به خدمتتون عرض شود که این کلیپ ستار کلی من رو به فکر انداخت.
ابراز احساسات “توده ها” نسبت به شهبانو تامل بر انگیز بود.
این که ملت ها هدایت می کنن, یا وسیله می شن, یا “توده ها” چه الگوی رفتاری ای دارن و مغزها -در خدمت یا مستقل از سرمایه دارها- چطور می تونن روی الگوهای رفتاری توده ها تاثیر گذار باشند بحث جالبی می تونه باشه.
بی هیچ منطق خاصی حکومت و نظام سلطنتی و شاهنشاهی رو دوست دارم. گمانم از دلایلش تجلی غلو شده ی قدرت و تجمل در یک مقیاس بالاست. عاشق قدرت و تجمل هستم و عاشق این بودم که یه روز یه ملکه ی راست راستی می شدم که غلت و واغلت بزنم توی استخر شیر و عسل, از سر تا پام طلا و مروارید اویزون کنم و لباس های گرونقیمت بپوشم و مهم تر از همه…تمام خونه رو خدمتکارها تمیز و مرتب کنن!!!!
به احتمال زیاد از واتیکان هم به همین دلیل خوشم میاد.
——
با کمال شهامت اعتراف می کنم, عاشق پول هستم و وحشت بزرگم از اینه که روزی برسه که نتونم پول در بیارم. می پذیرم که بسیاری چیزها از جمله سلامتی و خوشبختی و رضایتمندی با پول به دست نمیان. اما اعتقاد متقن و محکم دارم که بدون پول کلهم اجمعین از دست می رن!
September 10th, 2007 at 8:08 am
سلام کتی خانم
بعد از چند روز دوباره موفق شدم به اینترنت وصل بشوم و خوب طبق معمول سری به وبلاگ هایی که می خوانم زدم.
اول تشکر بکنم از اینکه زحمت کشیدی و انرژی را برای جواب دادن به من حرام(با توجه به لحن نوشته) کردی!
واقعیت این هست که هیچکدام از جواب هایی که نوشتی را منطقی نمی بینم!
البته با شما در مورد اینکه در صورت عوض شدن محیط زندگی به ناچار باید بعضی از اخلاق ها و رفتارها را تغیر داد موافق هستم.
خوب بگذار یک کم راحتر حرف بزنم، تا همین چند دقیقه قبل، با تمام تضاد فکری که با شما داشتم، هیچوقت نه احساس تنفر در من به وجود آمد و نه این احساس بدی که الان در من هست را نسبت به شما پیدا کرده بودم.
البته توضیح بدم که از شخصیت شما بدم نیامد و نیامده، اما این نوع جواب دادن را که در واقع یک نوع دهن کجی نسبتا مودبانه به سوال کننده است را نپسندیدم.
(مجموعا شما را زنی دلسوز و مهربان می بینم)
راستی کتی جان من در ایران پرچم مبارزه در دست نگرفتم که بخواهم مجلس و دولت اینجا را به چالش بکشانم، من یک وبلاگی را چند سال هست که میخوانم، و گاهی که سوالی برایم پیش می آمد، بدون تعارف از نویسنده آن می پرسیدم، حالا که متوجه شدم، این سوال ها چقدر روح شما را آزار می دهد، از پرسیدن آنها خودداری می کنم.
باز هم ممنون برای جواب مفصلی که نوشتی و ضمنا به خاطر استریپ تیز روحی که در جواب به نوشته شما کردم پوزش می طلبم.
پی نوشت: کتی خام، یک روز که ایران آمدی، می توانی یک اعلامیه بزرگ در میدان انقلاب در دست بگیری و به همه چیزهایی که در آن برایت جای شک وجود دارد اعتراض بکنی!
قسم می خورم که اگر چنین کاری را انجام بدهی، من هم مشابه همان اعلامیه را در آن سمت خیابان و به طرفداری از شما در دست بگیرم!
موافقی؟
September 10th, 2007 at 12:29 pm
az Sattar khili bishtar umad. clip ghashangi bud.
September 10th, 2007 at 12:30 pm
bebakhshid balaye kalameye bishtar khosham umad naghese……
:((
September 11th, 2007 at 2:48 am
خيلي با نمكي عزيزم. ولي راجع به ماساژ جدي ميگم. من جواب گرفتم. در ضمن چون طرف حسابت يه دختر يا زن باحالي مثل خودته، گل آقا حسودي نميكنه.
اينايي كه قبلا اسم بردي، چندتاشون بين لزبين ها از محبوترين ها هستند. معلومه سليقت حرف نداره.
با مزه مينويسي. جدي ميگم. يه نمكي تو حرفات هست كه آدمو جذب ميكنه. مطمئنم تو رفتارت هم بروز داره. كاشكي ميتونستم ببينمت و از نزديك حست كنم.
September 11th, 2007 at 1:07 pm
والا اينكه جماعت ايراني منتظرن ما يه چيزي بگيم هزاران برداشت ازش بكنن و با سيخ بيفتن به چش و چار ما كه شكي نيست.
جالبه شوهر من چند روزه بند كرده به گروه كيوسك و همش ميگه از سبك خوندنشون خوشم اومده خيلي راك مي خونن.اگه ميدونستم كنترت دارن حتما واسش بليط ميگرفتم.
راستي كنسرت تام جونز هم خانومها شورت جي استرينگ براش مي نداختن جوري كه كف سن پر بود از شوووووووووورت.ظاهرا يه رسمي چيزيه ما بي خبريم.