دو سه هفته ی پیش برای تمام دخترهای تیم ایمیل زدم و قرار گردهمایی خانوم های تیم رو گذاشتم.

از کار خودم کلی کیف کردم. توی شغل ما که تعداد آقاها همیشه خیلی خیلی بیشتر از خانوم هاست, به خصوص توی کانادا, خانوم ها توی ارتباط برقرار کردن نسبت به اقایون کم میارن. از یکی دو تا کارگاه مربوط به خانوم های شاغل در مشاغل حرفه ای (women in business/profession) فهمیده بودم که از بزرگترین مشکلات خانوم ها در مسیر پیشرفت حرفه ای شون اینه که بسیار کمتر از آقایون با همکارهاشون برای شام و نهار و سایر فعالیت ها بیرون می رن. همون کارگاه ها گفته بودن از بهترین راه حل ها تنظیم کردن گردهمایی های خانوم های همکار هست.
بنابراین همین که اومدم شرکت جدید, بعد از یه ماه ایمیل رو فرستادم.

امروز اولین گردهمایی مون بود. هفت نفر بودیم! دو نفر نتونسته بودن بیان چون بچه ی کوچک داشتن. از ما هفت نفر دو تا مجرد بودن و پنج تا فقط ازدواج کرده بودن و بچه نداشتن.
یکی پیشنهاد کرد یکی از دفعات بعدی بریم توی استودیوی اون جمع بشیم. شغل دومش آرایش صورته و می خواد بهمون یاد بده. یکی دیگه پیشنهاد کرد خونه ی اون جمع بشیم و نوشیدنی بخوریم. من هم گفتم استودیوی خانومه که بریم لباس محلی می برم و براشون رقص فولکلور ایرانی می کنم.
احتمال زیاد یه مرتبه اش رو هم توی کلاس یوگا قرار می گذاریم و بعدش می ریم یه نوشیدنی می خوریم.
از چهار تا خانوم دیگه که متاهل هستن هیچ کدوم آشپزی نمی کنن!!! یعنی دو تاشون که بدتر از من بلد نیستن و دو تای دیگه هم دلیل چندانی نمی دیدن! احساس عذاب وجدانم به شدت کمتر شد.
مساله ی مورد بحث دیگه که مشکل یکی از دخترهای مجرد بود و بیشتر از سه ربع زمان گردهمایی رو به خودش اختصاص داد:
ااگه یه آقایی دوست دختر داشته باشه, ولی با یه دختر دیگه احساس نزدیکی احساسی بکنه, اما ارتباط جنسی نداشته باشه, به دوست دخترش خیانت کرده یا نه؟
و آیا درسته که دختر دوم با آقاهه باشه تا وقتی آقاهه تصمیمش رو بین دو تا دختر ها بگیره؟
جواب نهایی: دختر دوم باید احساسش رو دنبال کنه. اما در عین حال باید روی آقاهه حساب نکنه و ترجیحا با آقاهه ازدواج نکنه. چون آقاهه دل هرجایی داره یا زیادی ارتباط های جنبی رو جدی می گیره. دختر خانوم می تونه مثل امتحان کردن ماشین های مختلف با اقاهه test drive کنه, ولی هیچ وقت ماشینه رو نخره.
توصیه ی دوم به دختر های مجرد و دختر خانومی که سه هفته از ازدواجش می گذشت: هیچ کس هرگز “بهترین” جفت رو پیدا نمی کنه و همیشه کسی هست که آدم ازش خوشش میاد و لزوما شوهر آدم نیست. نباید جدی گرفت و ارتباط زناشویی رو به خاطرش به هم زد!!!

فکر نمی کردم دو تا خانوم هندی و دو تا خانوم چینی و یه خانوم ایرانی (بنده رو عرض می کنم)در اولین دیدارشون در این حد باز و راحت صحبت کنن!!!

نتیجه گیری های کلی:
گردهمایی های زنانه بسیار بامزه هستن. می شه حرف هایی زد که هرگز جلوی آقایون همکار نمی شه به زبون آورد.

توصیه ی بعدی به دختر خانوم های مجرد:
سکسی ترین مرد شرکت؟
رییس کل و اصلی کل شرکت!!!
وضعیت تاهل:
اصلا اهمیتی نداره!!!!
نوع ارتباط:
معامله ی پایاپای!!!!!!
بعد از رئیس شرکت؟
پسر های قسمت بازاریابی!!!!!!!!!!! لااقل تمیزن, لباساشون اطو داره و مرتبه, و دندون هاشون رو همیشه مسواک می کنن.

و…
باقی بحث ها:
مادر شوهر! زندگی با خانواده. چطور با شوهرتون آشنا شدین. شغل شوهر. لیزر موی صورت. لیزر یا الکترولیز. مومک انداختن باقی بدن. بند انداز خبره.طب سوزنی. کالری. شرکت ریم. پالم. مایکروسافت. آی فون. وزن. جاروبرقی روباتیک. یوگا.

آخ که گاهی راست راستی دلم می خواد فقط و فقط بحث های زنانه بکنم و بس. مهم نیست یه زن رئیسه, پلیسه, مانکنه, پرستار بچه است, آهنگره یا حامی حقوق بشر.
بحث های زنانه همیشه حول یه سری محورهای خاصه و…آی شیرینه.

مهم ترین نتیجه گیری شخصی و بد آموزی:
قبلا آشپزی نمی کردم. کار خونه هم هر وقت عشقم می کشید می کردم. اغلب کارها رو گل آقا انجام می ده. غر غرو و بهانه گیر هم اصلا نیست. گردهمایی هم چیزی رو تغییر نداد. فقط قبل از گردهمایی عذاب وجدان داشتم. حالا دیگه عذاب وجدان ندارم!

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار