نوشتن درباره خانواده یه خیال راحت و فکر باز و بدون دغدغه می خواد که همه فکرت و حتی تخیلت رو جمع کنی. باید یادت بیاد که چی ها شنیدی و از کی ها شنیدی و بعد بری به اون دوران و درقالب کسی که این جریانات براش اتفاق افتاده تا بتونی چیزی که می خوای رو بنویسی.
از اونجایی که بعد از خارج شدن از ایران تمام این خاطرات برام بیش تر از گذشته ارزشمند شد دیدم که خیلی دوست دارم هر چیزی که یادم هست رو بنویسم و به نفرات بعدی بسپارم.
از اونجایی که خودم خیال بچه دار شدن ندارم, شاید بسپرم دست بچه احتمالی برادرم.
بدیش اینه که مامانم هم خواهر یا برادر نداره که بچه ای داشته باشن.