شراب معجزه می کنه.

این چند وقته به کل یادم رفته بود من چقدر مهم ام!

مهم ترین چیزی که در دنیا وجود داره من هستم و هر کسی به خاطر هر لحظه ای که بهش می دم باید به هر حال یه چیزی در عوض بهم بده! مگه این که خودش پاداش لحظه هایی باشه که براش صرف می کنم!
یه کمکی پیچیده است و صد البته بسیار ساده.
اصل اساسی اینجاست: من از همه مهم تر و صد البته بهترم!!!

خلاصه که: وجود نازکم آزرده ی گزند مباد!!!

نمی فهمم چرا هیچ شاعری در مدح و ثنای خودش اونقدری غزل سرایی نکرده.
یه چیزی تو مایه های:
من نه منم!
یا
من آنم که رستم بود پهلوان.
خلاصه اغلب آدم ها حق مطلب رو نسبت به خودشون ادا نکرده ان.
به عبارتی اونقدری که باید قربون خودشون نرفته ان!

ولله نه که بخوام بگم مربوطه یا نه. ولی اسم نشریه هه من رو یاد یه آهنگ معروف می اندازه:
سر اومد زمستون…شکفته بهارون…

باقی آهنگ رو اگه بدونین شاید مثل من بشه ربطش بدین به اسم نشریه.

دکترم داره بازنشسته می شه! دلم تنگ می شه واسه اش. قیافه اش رو یادم نمی ره وقتی بهش گفتم صورتم گاهی اوقات دونه ی سیاه داره! من رو یاد قیافه ی مامانم در وضعیت های مشابه می انداخت!

ببینم اگه جلوی وحشی گری یه گاو وحشی رو بگیرن چه اتفاقی واسه گاوه می افته؟
به نظرم یه کمی می ره توی مایه های افسردگی و دلمردگی! داد و فریاد می کنه…یا…شایدم بمیره.
چه می دونم. خلاصه برام سواله.

حالا هی ما بپرسیم و هی صدا از کسی در نیاد. بابا توی تورنتو کسی رمال خوب سراغ داره که یهو نخواد صد و پنجاه تا دویست تا بگیره؟
این دختر خانومی که دستیار دندونپزشک منه دو تا شو سراغ داشت که همچین تعریفی هم نبودن ولی یکیشون صد و پنجاه تا می گرفت یکی شون دویست تا.
یکی دیگه هم با روح اموات (خدابیامرزتون) تماس می گیره و کمک می کنه با اونها حرف بزنین. هر جلسه دویست و خرده ای. به درد کسی می خوره که از عزیزانش (هفت قرآن در میون) خیلی ها دیگه در این دنیا موجود نباشن! این دختر خانم هم می گفت واسه این تعداد عزیزان از دست رفته اش فعلا صرف نمی کنه. منتظر بقیه بود فعلا!!!!
خلاصه…اگه کسی یه خوبشو سراغ داره معرفی کنه لطفا بی زحمت. دلم لک زده واسه این تفریحات سالم بی کلاسی.

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار