فکر می کنم آدم اونقدر زندگی می کنه که اغلب حس های آدم ها رو به شخصه تجربه کنه.

آدم راجع به عمل آدم ها فکر می کنه نظر می ده و قضاوت می کنه و می گه اگه من به جاش بودم….بعد اونقدر عمر می کنه که به جای اون آدم باشه و همون حس رو تجربه کنه و عمل اون آدم رو بفهمه.

تجربه..تجربه ی حس های مختلف و دردها و لذت های مختلف اونقدر قشنگ و لطیفه که به پیر شدن و ناتوان شدن آدمی می ارزه.

صبر….صبر…و باز هم صبر….معمولا اونقدر قوی هستیم که از پس اونچه زندگی سر راهمون قرار می ده بر بیایم.

به حق چیزهای ندیده و نشنیده. این که متولد چه ماهی باشین می تونه تا حدودی خلق و خوی رانندگی تون رو بگه. آمار تصادفات یه جورایی به ماه های تولد ارتباط داره.
یه خانومه راجع بهش یه کتاب نوشته. صبحی توی تلویزیون می گفت.
آقای گودرزی و گل شقایق و این حرفها!!!!

جیمز دوشنبه از مرخصی بچه دار شدن بر می گرده.
مارتین فغانش به هواست. می گه بچه داری سخته.
جیمز اینقدر غرق بچه داریه که تعداد ایمیل هاش از هفتاد تا متوسط در روز به یکی -در مورد آتنا خانوم- در هفتاد روز رسیده!

مارتین قبل از دنیا اومدن بچه عاشق بی قرار بچه بود. قشنگ یادمه.
جیمز بی خیال بی خیال بود.
ژولیت میونه رو داشت و داره!

من…گیج و ویج موندم. فقط می دونم قبل از تغییر شرایط نمی شه در مورد شرایط نوین نظر داد. عینهو صحبت در مورد چگونگی زندگی در کره ی مریخه وقتی تمام عمرت پات رو از دارقوز آباد کره ی زمین اونورتر نگذاشتی.

فردا…میتینگ…گلف…میتینگ…
عاشق گلف وسط دو تا میتینگ ام!

هی…راه بهتر واسه پول در آوردن کی سراغ داره؟
شکل وزغ شده ام اینقدر که عین خر داکیومنت و کاغذ و کتاب و کامپیوتر زیر و رو کردم.
کی سراغ داره؟ یه کار پر در آمد که…اینقدر آدم رو قوز دار و باباقوری نکنه…عین وزغ.

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار