صبحی رفتم گل آقا رو از خواب بیدار کنم. می بینم بیشتر از همیشه دلش می خواد بخوابه.
توی ماشین که نشستیم برگشته می گه می دونی داشتم چه خوابی می دیدم؟ معلوم شد شوهرم داشته خواب آنانیکول اسمیت رو می دیده (!!!) که با یکی از فامیل های به شدت حاجی بازاری مسلک گل آقا اینها ازدواج کرده. همه می دونستن که این خانوم همون آنا نیکول اسمیت معروفه و آنا نیکول خانم هم خیلی خونه دار و خانم شده بوده. دوخت و دوز می کرده و برای کمک به خرج منزل هم دو تا مغازه ی مسواک فروشی (!!!) باز کرده بوده!!!

خودمونیم. بعضی خواب ها جدی جدی سرقفلی دارن. تازه فهمیدم شوهره واسه چی امروز بیشتر از همیشه دلش نمی خواست از خواب بیدار شه.
خدا نصیب همگی بکنه!

در ضمن…خدمتتون عرض شود که نمی دونم چه جوریاست که این گل آقامون هر چی درست می کنه از چیزی که من درست می کنم خوشمزه تر می شه. قرمه سبزی نهار امروزم شاهکاره! تا حالا قرمه سبزی به این خوشمزگی نخورده بودم.
بدیش اینه که …گل آقامون همیشه ی همیشه غذا درست نمی کنه. و…آبروم رفته. مهمونها اگه بدونن من غذا رو درست کردم توی خوردنش احتیاط می کنن. دستپخت گل آقا رو معمولا به راحتی و بی هیچ احتیاطی قلپ قلپ می خورن!! 🙁

ولله یه سوال خیلی علمی و پیچیده ای از همه داشتم: آدم از دست خودش کجا می تونه فرار کنه؟
می شه یه دعوای حسابی با خودش راه بندازه و یه درگیری حسابی با خودش درست کنه و به خودش بگه دست از سرم بردار؟

این قسمت پایین زنونه است. آقایون بالاغیرتا یا نخونن یا اگه خوندن به روی خودشون نیارن.
برای یه زن هیچ کاری نداره تشخیص بده عاشق کیه. ساده ترین راه تشخیص اش که رد خور هم نداره, اینه. مردی که یه زن موقع بور کردن موهای صورتش و, مومک انداختن اعضا و جوارحش, و بند و ابرو کردن بهش فکر می کنه دقیقا همون مردیه که خانومه عاشقشه!
بدبختی, عاشقی برای یه زن اغلب اوقات (لااقل جسما)‌ به شدت دردناکه.

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار