شعر از علی صالحی:

دنياي غم انگيز نادرستي داريم
خيلي ها سهم شان را
در اشتباه يك باور ساده از دست داده اند
خيلي ها رفته اند رو به راهي دور
كه نه دريچه اي چشم به راه و
نه دريايي كه پيش رو
عبور از اين همه هياهو
دشوار است
معلوم نيست اين قهقهه ي كدام كباده كش كور است
كه نمي گذارد حتي باد
هق هق خاموش زنان سرزمين مرا بشنود
حيف كه شاعرم
چقدر دلم براي سردادن يك شعار ساده
لك زده است
زنده باد پرندگاني كه نيم ساعت پيش
از بالاي اين باديه
سمت سايه هاي بالادست
نمي دانم رفتند يا بازآمدند
گريه كنيد رويانديدگان جنوبي ترين ترانه هاي من
كسي نيست
كسي نيامده
كسي نمي آيد
من اين راز را از مويه هاي مادرم آموخته ام
خسته ام كرده اند
ديگر از هيچ كسي نخواهم پرسيد
اين كه اين همه خسته
اين كه اين همه خودفروش
اين كه اين همه نااميد
اين كه
اين كه قرار ما نبود

عنوان پست, عنوان دفتر شعر علی صالحی ست. زیباست, مثل اغلب اشعار علی صالحی.

دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار