مي ترسم…خيلي مي ترسم, و من در اين وحشت تنها نيستم. من..از وحشت ديگران مي ترسم. من..از وحشت ديگران, از درماندگي آنها كه دوست دارم مي ترسم. از بي رحمي آنان كه دوست دارم, مي ترسم. از نفرتي مي ترسم كه گريبانگيرم است, و مي ترسم از نفرتي كه شدت مي گيرد. از نفرتي كه به جانم چنگ بزند, وحشت دارم. از بيزاري, از نفرت, از درماندگي, از تمام ازارنده ها نفرت دارم. من…از خودم وقتي ازارنده مي شوم, يا وقتي آزرده مي شوم هم نفرت دارم. من..از فرياد كردن, از ناله, و از سكوت, سكوتي كه عدم يگانگي است هم نفرت دارم. من از گريز از واقعيت, براي فرار از وحشت, نفرت دارم.

من…به شدت مي ترسم, و من…در اين وحشت تنها نيستم.

دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار