باحال…من كلا تغييرات آدم ها رو حاليم نمي شه. مثلا اگه يه كسي امروز صبح ريش زرد داشته باشه و عصرش سبيل آبي, متوجه نمي شم. امروز صبح كه اومدم سر كار ديدم موهاي كوتاه شده ي مارتين خره از پس كله اش حسابي توي ذوق مي زنه!! مطمئن بودم اگه موهاي مارتين خره رو به اين شكل مي ديدم حتما توجهم جلب مي شد. بنابراين حدس زدم كه اتفاقي براي موهاش افتاده.
-هي سلام مارتين.
-هييييي, سلام كتي چطوري؟
-مرسي. مي بينم كه موهات رو كوتاه كردي.
-آره. ايوانا برام كوتاه كرده!!!!!!
– :)،%)%$(*%$#!!!! اوه, به به چقدر خوب.
-بله. من از سلموني رفتن خوشم نمياد. به نظرم كار عبث و بيهوده ايه!!!
-هان…بله خوب…البته. كله ي خودتونه, اختيارش رو دارين.

شرط يك به ميليون مي بندم كه مارتين خره يه جايي, توي يه بالش مالشي, يا يه حسابي, بايد به اندازه ي يه عالمه پول داشته باشه. از من بيشتر حقوق مي گيره چون يه رده پريد بالا. حسابش هم از ايوانا خانم جداست. يه دونه آپارتمان فسقلي داره (با توجه به قد بلندش هميشه اين تصور رو دارم كه شبها وقت خواب پاهاش از پنجره آويزون مي مونه بيرون!!), تا حالا نديده ام كه براي مثال يه بار قهوه يا نهار بخره اينجا. هميشه از خونه مياره! و …تا مدتها ماشينش نمونه ي مجسم قرن بيست و يكم ينگه دنيايي ماشين مشدي ممدلي بود!!!!
همم…چطوري مي تونم خودم رو وارثش كنم!؟ گرچه كه سه سالي از من كوچكتره! منتها با توجه به آقا بودنش و عمر متوسط بانوان و آقايون و … احتمال داره كه….خوب ديگه…به هر حال…

اين پاييني ممكنه براي بعضي ها آزاردهنده و حتي موهن باشه. عقيده ي شخصي منه در مورد فاحشه ها. اگه ممكنه اذيت بشين نخونينش. خواستين هم آخر سر فحش ام بدين يا كمكي فكر كنين. حلال تون باشه.
ببب…ب…له…در يه جايي از دنيا (فكر كنم مي گفت هند, نمي دونم) سكس وركر ها (كارگرهاي عرضه كننده ي سكس يا همون فاحشه هاي خودمون) جمع شده ان و مي خوان اتحاديه تشكيل بدن كه حقوقشون رو حمايت كنه.
كاملا و صد در صد بلكه هزار درصد موافقشون هستم.
به شخصه اگه دختر يا خواهري داشتم كه كارگر عرضه كننده ي سكس بود حمايتش مي كردم شايد حتي براش بازاريابي هم مي كردم ولي اگه مردي تحقير يا توهين مي كرد, يا اگه كسي اذيتش مي كرد خرخره ي طرف رو مي جويدم!
شغلي است براي خودش. خدمات رساني هم دارد. گاسم بسيار بيشتر و مستقيم تر از شغل خود بنده! در جاهايي مثل تايلند و آمريكاي جنوبي و آلمان كه قانوني هم هست تبعات بسيار كمتري براي شاغلين دارد.
در ضمن…به نظرم تبعيض جنسي هم در اين شغل جايز نيست. بعضي آقايون محترم و با استعداد هم كارگر هاي خوبي از آب در خواهند آمد. عينهو رستوران داري مي ماند. گيرم براي غريزه ي ديگري طعام عرضه كند!
به نظرم به بسياري مشاغل ديگر هم شرف داشته باشد.

گاهي وقت ها عجيب دلم هواي طبيعت زنانه ام را مي كند. وقتي در يك جمع كاملا زنانه هستم حس ارضاي روحي و احساسي عجيبي پيدا مي كنم كه شايد به دليل طبيعت شغلم كه خلاف خيلي مشاغل, محيطش هنوز بيشتر مردانه است تا زنانه, حسابي ارضا نشده مي ماند.
دنبال مصاحبه ي مارگارت آتوود مي گردم جايي كه در مورد مشكلاتش به عنوان يك زن جوان نويسنده در دهه ي پنجاه صحبت مي كند.
گاهي وقت ها جنس آدم بدجوري روي ارتباطهاي اجتماعي و شغلي و خانوادگي آدم سنگيني مي كند.
به هر حال ديروز عصري طبيعت و روحيه ي زنانه ام حسابي ارضا شد! كلي شاد و خندانم.

دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار