از در که وارد شد, از شدت سرما خنده ی همیشگی روی لبهایش نبود. پسرک را درست روبروی خودش دید. پسرک ریزنقش و کوتاه, اما بانمک و مرتب بود. کراوات زده بود. تنها مرد آن جمع که کراوات به گردن داشت.

زن نگاهی به بقیه ی حضار کرد. نه جوان تر از همه, ولی بی شک طناز تر از همه بود. هیکل باریکش و لباس چسبانی که پوشیده بود باعث می شد مثل اغلب اوقات انگشت نما باشد. دستی به موهاش کشید و لبهایش را به هم مالید تا رنگ آرایش ملایم شود.

جفت جفت که شدند, پسرک بادخترکی جفت شد. عجیب بود. چشم های پسرک بی شک دنبال زن بود. حلقه ای هم دست پسرک نبود. پس..حتما دخترک دوست دخترش بود.

برای رقص, دخترک را تنگ بغل گرفته بود. و…شکی نبود, تعجبی هم نبود. هنوز چشمهای پسرک دنبال زن می دوید. زن بسیار لوند تر از دخترک بود.

طولی نکشید که پسرک از زن تقاضای رقص کرد. زن در دستهای پسرک جا گرفت. چرخ و چرخ و…تکرار و نوازش دستهای پسرک روی دستها و اندام زن, اول مردد و بعد با یقین بیشتر. زن داشت داغ می شد, داغ داغ, و می دانست دخترک در فاصله ای نه چندان دور ایستاده و نگاه می کند.

دور بعدی پسرک دوباره با دخترک رقصید. و…باز زن را پیدا کرد.

-اسمت چیه؟
-زن, اسم تو چیه؟
-پسرک,

زن نگاهی به پشت سرش کرد. دخترک آنجا ایستاده بود و به احتمال قریب به یقین, می شنید. زن دیگر چیزی نگفت. پسرک هم.
دخترک با مردی مشغول رقص شده بود. پسرک به حلقه ی زن اشاره ای کرد:

-شوهرت کجاست؟
-خانه.
-چطور؟
-مهمانی دوست ندارد.

و دخترک نزدیک شد. پسرک آرام و پوشیده دست زن را نوازش می کرد. دخترک نزدیکتر آمد. زن و پسرک رقص را تمام کردند.

مهمانی تمام می شد. چشم های زن و پسرک در چشم ها و اندام هم گره میخورد و باز می شد, و دخترک در آغوش پسرک بود.

زن کتش را پوشید. بیرون آمد. سوار ماشین شد. دخترک و پسرک هم بیرون آمده بودند. زن را کسی نمی دید. زن در تاریکی ماشین و تیرگی شبانه ی خیابان از چشم ها پوشیده شده بود. زن ولی همه را می دید.

ماشین را که به حرکت در آورد, دخترک و پسرک تنگ لب های هم را می بوسیدند.

زن لبخند زد.
دور که می شد, آینه, انعکاس پیکر های پیچیده ی دخترک و پسرکی بود که در آغوش یکدیگر غوطه می خوردند.

زن لبخند زد.
به ماشین شتاب بیشتری داد. انعکاس شتابان ناپدید می شد.

و زن باز مثل همیشه به بهترین مسیری فکر می کرد که سر هیچ یک از چهارراه هایش چراغ قرمزی نداشته باشد.

كسي در خانه به انتظارش نشسته بود.

دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار