به نظرم سال اول دبیرستان بود که بهمون در مورد آنتروپی و عدم آنتروپی می گفتند.
به نظرم آنتروپی به معنی تمایل به بی نظمی بود.
حالا دارم به عینه این رو توی زندگی می بینم. صبح از خواب بیدار شدم. به نظر میاد آنتروپی روز گذشته کار خودش رو کرده و تمام مدتی هم که من خواب بودم مشغول و فعال بوده. به نظرم اگه باز هم به خودم نجنبم تمام روز رو به کار خودش ادامه می ده.
فعلا به این نتیجه رسیدم که بزرگترین وظیفه ی ما انسان ها تلاش در جهت مبارزه با آنتروپی در جهتی است که میل خودمونه.
این آنتروپی در تمام مولکول ها و سلول ها و اتم های جاندار و بی جان جاریه. ما هم مبارزه مون با آنتروپی رو در جهتی که می خوایم شروع می کنیم.
بامزه اینه که بعد از هزار سال -شاید هم بیشتر انشالله- این آنتروپی غلبه می کنه و…بو..م…با..ی..بدرود…
——-
فعلا تا “وقتم نرسیده” برم با آنتروپی خونه که به شدت در جهت بی نظمی و ریخت و پاش بوده مبارزه کنم. بعدش نوبت آنتروپی غذاپزون می رسه. بعدش آنتروپی بولینگ, بعدش آنتروپی کنسرت, بعدش آنتروپی درس و مشق و…ادامه دارد تا ابدالاباد.
به نظر میاد دنیا مجموعه ای از انرژی های سازمان نیافته ی وت و ولو است که باید بهشون جهت داده بشه!! بامزه تر از همه اینه که اگه هم جهت داده نشند یه جورایی همه چیز رو به خوبی اداره می کنند و جلو می برند. که البته به طور صد در صد در خدمت و در جهت منافع بشر نیست.
اوضاع قر و قاطیه. بشر برای بهره بردن هر چه بیشتر از انرژی های وت و ولو در تلاشه. انرژی های وت و ولو هم در جهت آنتروپی و گاهی هم در جهت غیر آنتروپی -هوشمندانه- حرکت می کنند. به اینجا که می رسم در مورد وجود یک هوشمند قدرتمند یا عدم وجودش حسابی گیج می شم.
———–
بی خیال…فعلا به سمت آنتروپی و ضد آنتروپی شوهرو دوستان و منزل و خوشگذرونی و علم و ثروت اندوزی. تا قبل از پیروزی نهایی آنتروپی به تلاشمون در جهت ضد آنتروپی ادامه می دیم….هی…هو….

دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار