شهر شهر فرنگه…
ماجراهای کت بالو و خودش November 11th, 2004این قسمت اول واسه ی چشم های آقایون نیست. آقایون بپرن قسمت دوم.
دهه. چه با نمک. این سایته رو قبلا ندیده بودم.
سایت زنان.
این هم لینک به سکسی ترین مردهای پاییز امسال!!!
با یه عالمه جوک اینجا.
با یه عالمه جدول و بازی…
و غیبت!!!
و عالی ترینش: 50 دلیل برای زن بودن. از خنده غش کردم.
یه نگاه به دلیل نوزدهم و دلیل بیستم و سی و یکم و سی و چهارم و سی و ششم و چهل و دوم بندازین. فوق العاده بودن.
خیلی با حال بود. کلی از سایته خوشم اومده.
بالاخره یه سایت زنونه ی درست و حسابی درست شد!! دلم لک زده واسه ی یه دنیای زنونه ی زنونه به جای این مزخرفاتی که در دنیای مرد سالار به خوردمون می دن.
(قصدم توهین به آقایون نبود ها. یه کمی درد دل زنونه بود.گرچه که قرار بود شما آقایون این قسمت رو نخونین. این بار ایرادی نداره. از آقایون بیشتر از این انتظار نمی ره دیگه.)
—————————————
زندگی همینه. جنگل تمام عیار. تا هر جایی که زورت می رسه و می تونی بتازونی پی هر چی که دلت می خواد. بی رودرواسی با هر کسی. اگه به خاطر کسی زمانی کاری رو نکردی, فرصت از دست خودت رفته.
زندگی رو باید با تمام وجود زندگی کرد. این بزرگترین درسیه که یادش گرفتم. و..باید به همون اندازه به بقیه اجازه داد همونطوری که می خوان بازی اش کنند.
توانا شدن اصلی ترین شرط قشنگ بازی کردنه. توانا شدن اصلی ترین شرط اینه که از زندگی لذت ببری و به دیگران هم همین امکان رو بدی.
لحظه هایی که از دست می رن هرگز بر نمی گردن و این بزرگترین تاسف من در زندگیه. اینه که امروز حتی یک لحظه ام رو هم نمی تونم بی استفاده بگذرونم. لذت می برم…لذت می برم و سعی می کنم به دیگران کمک کنم لذت ببرند.
اصل و اساس این جنگل همینه. توانا بشی مثل شیر, سلطنت کنی عاشقانه و کمک کنی تمام خرگوش ها شیر بشن, نه گرگ.
یه بار شنیدم شیر به دلیل “وحدت وجود” ه که سلطان جنگله و نه هیچ چیز دیگه. عجیبه. با توجه به این جمله به نظرم یه جای راه رو دارم اشتباه می رم. یا زیادی آدم شده ام, یا آدمیت رو کامل گم کرده ام, یا وحدت وجود تعریفی به غیر از تعریف ذهن من داره.
یه گذر از عرفان و مذهب داشتم. ازش رد شدم. باز برای بار دوم در زندگیم مذهب رو به کل رد کردم. پیچیدم و برگشتم سر جای اول…
“لطف خدا بیشتر ا زجرم ماست…نکته ی سربسته چه دانی خموش”
یک چیز بی تغییر موند. حسرت عاشقی و داشتن اون حس ناب, که به نظر میاد در دنیا فقط و فقط با شراب میسره. و بی شراب…هیچ کجا نمی شه پیداش کرد. هیچ کجا.
“درین زمانه رفیقی که خالی از خلل است…صراحی می ناب و سفینه ی غزل است”
تردیدی نیست. باید مست شد. باید مست شد.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار
پیوست: متاسفم. قسمت دوم چرکنویس ذهنی بود. ساعت 2 نصفه شبه. ذهنم شلوغه. در گیر مفاهیم…شراب رو باز کردم و جای همگی خالی می خوام شروع کنم به نوشیدن. وقتی 2 نصفه شب بی خوابی به سر آدم بزنه و فردا تمام روز رو از 9:30 تا 5:30 میتینگ داشته باشه بهتره به زور شراب ذهنش رو آروم کنه و آسته آسته مثل دختر ناز بخوابه.
به سلامتی همگی…بعد از نوشیدن یه جورایی دنیا قشنگتره. عجب چیزیه…
بیا ساقی از می طلب کام دل….که بی می ندیدم من آرام دل
گر از وصل جان تن صبوری کند…دل از می تواند که دوری کند
November 11th, 2004 at 3:44 am
خيلي با حال بود . سايت را ميگم.شماره هايي هم كه گفتي توپ بودن خوندم كلي خنديدم. اين Kathie Lee رو ميشناسي؟ چرا زنا بدشون مياد ازش ؟ به نطر كه معقول ميامد!!!
سمينار و جلسه فردا هم ايشا… خيره
November 11th, 2004 at 6:22 am
سلام …قسمت اول رو هنوز نديدم…واسه قسمت دومت هم فقط ميشه گفت: نوش!
November 11th, 2004 at 7:05 am
سلام …خب من نپریدم و رفتم دیدم و فضولی کردم و از دومی پریدم ….در مورد زندگی: میشود و باید عوض کرد …..
اشتباهات: سلطان جنگل ببر هست که شیرها در صحرا و دشت زندگی میکنند
November 11th, 2004 at 7:08 am
نوش جان.من وقتی شراب مینوشم بد فرم کله پا میشم.وسط خیابون و بار اینجا خونه نیست دیگه سرم نمی شه خودم جمع میکنم میگیرم میخوابم!
November 11th, 2004 at 11:28 am
چشم ما روشن. به آقايون سكسي لينك دادي. معلومه كه از روي مطالبت نمي پريم. همه شون و مي خونيم. (اينها شوخي بود ها). خوب كردي لينك دادي. عالي بودن لينك ها. بعدش هم اميدوارم هميشه دنيا به كامت باشه. آدم هايي مثل تو سرزنده و فعال استحقاقش رو دارند. و…نوش عسل خانم. نوش…
November 11th, 2004 at 12:47 pm
به سلامتي!
November 11th, 2004 at 2:19 pm
با اين كه هدف نهايي همه انسانها شادتر زيستنه موافقم. و اينكه شادي واقعي وقتي سراغ آدم مياد كه شادي و درد ديگران (هر كسي) رو مثل شادي و درد خودتون درك كنين.
صادق: خواهرم کتبالو، سالها فکر می کردم که چرا در توضیح المسائل در مورد اعمال بد بد با حیوانات بسیار نکته آمده است. تازه متوجه شدم این ملت شهید پرور چقدر نیاز به اینگونه توضیحات دارند. در نوبت پاسخ مبسوطی خواهیم داد.
November 12th, 2004 at 3:22 am
با اين جملت مخالفم:. حسرت عاشقی و داشتن اون حس ناب, که به نظر میاد در دنیا فقط و فقط با شراب میسره. و بی شراب…هیچ کجا نمی شه پیداش کرد. هیچ کجا.
×××××××
از لينكها هم ممنون