حالا موضوع اينه كه به نظر من نمي شه براي يك كودك يا نوجوان كه به بلوغ عقلي نرسيده اما درك جسمي و شايد بلوغ جسمي داره تفهيم كرد كه ارتباط جنسي فقط لذت نيست و مسائلي هم به دنبالش هست. تازه حتي در اون صورت چطور توقع داريم كه نوجوان لذت جسمي رو به خاطر اين مسائل كنار بگذاره. خيلي ساده است. حتي بزرگتر ها هم به خاطر لذت جسمي روابط جنسي خيلي چيزها رو زير پا مي گذارند و چشمشون رو به روي خيلي چيزها مي بندند.

بحث ديگه اينه, آيا اين واقعا يك نابهنجاري است؟ اگر بله, دليل قانع كننده براش بياريم و مفهوم نا بهنجاري رو شرح بديم. اگر مي خواهيم جواب منفي بديم تمام پيامدهاي شخصي و اجتماعي رو در نظر بگيريم, راه حل هاي احتمالي شون رو هم در نظر بگيريم و بعد جواب منفي بديم. و يادمون باشه كه بسته به زمان و پيشرفت هاي علمي و اجتماعي مفهوم نا بهنجاري فرق مي كنه.

موضوع ديگه اينكه اگه واقعا نابهنجاري هست آيا روش اصلاحش سنگساره؟ مسلما از نقطه ي نظر خود مجرمين خير. اين از بدترين انواع مرگ و اصولا از بدترين سرنوشت هايي هست كه براي هر كسي رقم بخوره. از ديدگاه جامعه..چه عرض كنم. لابد دل مردم خنك مي شه, يا لابد همه از بچه هاي سيزده ساله تا زنها و مردهاي بالغ صد و سي ساله مي ترسند و دنبال اينجور كارهاي بد بد نمي رند. شما بگين. من فقط يه عضو اين جامعه هستم.

اصولا واضع اين قانون اصلا فكر كرده كه داره چه قانوني وضع مي كنه, يا اصلا فكري كرده يا مي تونسته بكنه, نمي دونم. چنين مجازاتي به نظر من از يك ذهن نادان و بيمار سرچشمه مي گيره حتي اگه اون ذهن, ذهن خود خدا بوده باشه. (گويا در شرايط فعلي به خدا راحت تر مي شه اهانت كرد تا به فرستادگانش).

لب كلام اين كه اگه اين نابهنجاري هست, چرا؟ و اگه بايد اصلاح بشه, چطور؟, آيا روش اصلاح سنگساره؟ اگه بله, كه خوب تنها مشكل اينه كه من از اين روش خوشم نمياد, بقيه رو نمي دونم. اما اگه نه, و ما مي گيم كه روش اصلاح سنگسار نيست, دلايل محكمي بياريم كه بتونيم اين قانون خداوندي (!!) رو كه از دست نبشته هاي يهود -و قبل از اون- به ما به ارث رسيده منسوخ كنيم و روش هاي اصلاحي انساني تر (اين يكي خيلي الهي و آسماني است) رو جايگزينش كنيم كه احتمالا كارآيي بهتري هم داشته باشند.

دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار