دوباره در تو جاري خواهم شد و سرود قرمز عاشقي را در گوشهايت خواهم سرود. دوباره در تو فرياد خواهم كرد و تو سرود سبز رهايي را در گوشم خواهي گفت. رود در دشت جاري مي شود. راز رود اما در يك جريان ابدي است.رود ساكن, مرداب خواهد شد.من در تو جاري خواهم شد, اي بهترين دشت, و خواه ناخواه از تو خواهم گذشت.حكايت رود و دشت,تكرار قصه ي عاشقي و سيرابي و ملودرام جدايي است. دشت تمام مي شود و رود خروشان و پرافسوس, با تمام يادگارهاي دشت در وجودش ادامه خواهد داد.باز در تو جاري خواهم شد و باز از تو خواهم گذشت.من مسير را ادامه مي دهم و تو استوار, رودها را انتظار خواهي كشيد. تو چه زيبا هستي اي زيباترين دشت. رودم من, تو را زيباتر و سبزتر و خرم تر خواهم كرد.
خروش رود تكرار افسوس پايان يافتن زيباترين دشت هاي مسير است.و ناگزير رود, گذر از دشتهاست.. و چه خوشبخت است رودي كه در مسير خود زيباترين دشت ها را تجربه كرده باشد.
در تو جاري خواهم گشت اي زيباترين دشت.

دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار