رفته رفته دوباره به ياد مي آرم دليل تصميم بسيار سختي رو كه گرفتم و به ديار ديگه اي كوچ كردم. و فكر مي كنم چه شناخت درستي از خودم و از اونچه كه در زندگي من رو ارضا مي كنه به دست آورده بودم. فكر مي كنم هميشه در حال تاييد شدن هستم. تاييد صحيح بودن تصميم هايي كه گرفته بودم و تاييد اونچه كه فكر مي كردم.

دوباره تمام اونچه كه بايد ازش فاصله ميگرفتم رو به ياد آورده ام. و ..تمام ترسم از اينه كه تمام اين فاصله ها روزي از بين بره كه متاسفانه شايد..شايد..شايد گريزي ازش نباشه.

گاهي وقت ها حسابي از خود راضي ميشم. گاهي وقتها مثل الان, كه مي بينم چقدر درست تصميم گرفته بودم.

و گاهي فكر مي كنم نكنه من زيادي بي احساس هستم. خيلي زياد.

دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار