فروغ
کت بالوی متفکر April 4th, 2004فروغ می گوید:
من از نهایت شب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می زنم
اگر به خانه ی من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیار
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم
و باز می گوید:
می آیم, می آیم, می آیم
با گیسویم: ادامه ی بوهای زیر خاک
با چشم هایم: تجربه های غلیظ تاریکی
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار
می آیم, می آیم, می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من درآستانه به آنها که دوست می دارند
و دختری که هنوز آنجا,
در آستانه ی پرعشق ایستاده, سلامی دوباره خواهم داد.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار
April 4th, 2004 at 2:18 pm
درود به
April 4th, 2004 at 2:25 pm
به
کتبالو و گل آقای مهربان سلامی دوباره می گویم!:))
April 4th, 2004 at 8:40 pm
در مورد فروغ چه ميتولن گفت جز
…
و چه زود ازدستش داديم.
April 4th, 2004 at 10:30 pm
سلامی دوباره ………….
April 5th, 2004 at 2:02 am
جز نادر شعرهاي فروغ كه من
دوست دارم
April 5th, 2004 at 2:40 am
🙂 سلامی دوباره عزيز گلم.
April 5th, 2004 at 11:28 am
دل ميرود ز
April 5th, 2004 at 3:54 pm
سلام …خوش گ
فت…
April 5th, 2004 at 4:03 pm
چه خوابهايي
ميبيني …
تست رونشناسي رو وقت كردم منهم انجام ميدهم …
انسان خدا را افريد و شيطان را
بهانه قرار داد ….
April 5th, 2004 at 4:04 pm
هنوز اميدوار
م كه بخانه برميگرديم …
April 5th, 2004 at 4:53 pm
من هم حدمت كتبالو
سلام مي كنم
April 5th, 2004 at 9:33 pm
انتخابهای بسیار زیبایی بود..خوش باش
ی..
April 6th, 2004 at 2:12 am
محشر بود كتي جان
فدات باي عزيز
April 6th, 2004 at 10:46 am
کتی جان دو تا نامه از ادر
ست برایم رسیده که ویروسیست. نتوانستم برایت میل بدهم. مراقب باش کسی از ادرست سو استفاده
نکند.
April 6th, 2004 at 12:21 pm
سلام
كتبالو جان..خيلي وقت بود ازت خبري نگرفته بودم. اميدوارم همه چيز به وفق مرادت باشه. بوس م
April 6th, 2004 at 1:22 pm
آقا جان سلام
اين علي-پ رفت و من ديگر شما