مي توان آرام و شيرين
سال ها بود و تبسم كرد
مي توان در خلوت تاريك و تنهاي شبي غمگين
اشك هاي شور را از خلق پنهان كرد
مي توان در خلوت يك كوچه ي مبهم
باز در بحر تفكر رفت
مي توان تنها و ساكت باز رو در روي درياچه
به تمامي دروغين هاي گفتارت
ساده انديشيد

چاره ها ناچار چون گشتند
مي توان خالي شد و پژمرد
مي توان در انزوا و خلوتي بي دوست
با تبسم, خسته و نوميد
راحت مرد

دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار