بهشت بود يا تصوير باسمه اي بهشت؟ فرشته بود يا يك نقاب؟ من بودم يا سايه اي ازمن؟
واقعيت را بايد پذيرفت. هرچند بسيار متفاوت با شعر, متفاوت با سخن, متفاوت با تمام حس ها. واقعيت را بايد پذيرفت حتي اگر فرسنگ ها از عاشقي دور افتاده باشد. واقعيت را بايد پذيرفت حتي اگر فرسنگ ها با خواسته ها فاصله داشته باشد.
و اين يك حقيقت است كه خوابزدگي را چاره اي نيست جز پذيرش. هميشه در خواب زيستن ممكن نيست. بيداربايد شد. خميازه اي بايد كشيد. خستگي ها چاره شده اند. روز تازه اي را آغاز بايد كرد.
خواب شيريني بود.
چقدر دلم مي خواهد تا آخر دنيا بخوابم.

دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار