ممكنه يه كم تاريخ گذشته باشه ولي به بزرگي خودتون ببخشين.
امروز داشتم به تحصن نماينده ها و كل جريانات فكر مي كردم, ياد يه داستاني افتادم كه در مورد تحصن نماينده ها هم مصداق داره.

دو تا خانم شيرازي (اگه شيرازي هستين و نمي خواين داستان براي خانم شيرازي باشه به جاش خانم قمي بگذارين كه شهر خودمه. مهم اصل داستانه و شيرازي يا قمي بودنش مهم نيست.) به هم مي رسند و شروع مي كنند تعريف. يكي شون به اون يكي مي گه: نمي دوني چي شده خواهر. ديروز يه آقاهه از يه ماشيني يه نگاهي كرد و خنديد, نجابت زن شيرازي كه مي دوني, ديدم بده داد و بيداد كنم, يه خنده كردم. ماشينه واساد و آقاهه گفت مياي؟ نجابت زن شيرازي كه مي دوني, ديدم بده داد و بيداد كنم, سوار شدم. آقاهه گفت بريم خونه؟ نجابت زن شيرازي كه مي دوني,‌ ديدم بده داد و بيداد كنم, گفتم باشه. رفتيم خونه. آقاهه يه ماچي كرد. نجابت زن شيرازي كه مي دوني, ديدم بده داد و بيداد كنم, ماچ كردم. آقاهه يه كارهاي ديگه هم كرد, نجابت زن شيرازي كه مي دوني, ديدم بده داد و بيداد كنم, يه كارهاي ديگه كردم. آخر سر اومدم نگاه كردم ديدم يه پونصد توماني گذاشته دم آينه. منم خواهر گفتم نجابت هم حدي داره, نجابت و گذاشتم كنار و بنا رو گذوشتم به داد و بيداد و آبروي مرتيكه رو بردم.

حالا حكايت نماينده هاي دوره ي قبله. هزار جور بلا به سر همه اومد, نماينده ها از شدت نجابت جيك شون در نيومد. اما بالاخره رسيد به جايي كه ديدن نجابت هم حدي داره و خلاصه همون شد كه ديديم ديگه.

باز هم ببخشيد كه خانم هاي شيرازي (يا قمي) رو با نماينده هاي مجلس مقايسه كرديم. لطيفه است ديگه. قمي ها رو هم مي گن شمع دزد. اگه ما جيكمون در اومد. نجابته ديگه!!!!

دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
————
راستي يه آهنگ هم به قسمت “برقصيم” اضافه شده. من مي خواستم اسم ستون رو بگذارم “رقصي چنين ميانه ي ميدانم آرزوست” گل آقامون گفت خيلي شاعرانه مي شه. اسم اين قسمت رو مختصر و مفيد گذاشتم “برقصيم”.

به هر حال ايراني است و بزم و رقصش, اگه بهمون ببينن, حالا كه همه چي مون رو دارند ازمون مي گيرن.

واقعا آرزوم اينه كه به همه خوش بگذره. واقعا دوستتون دارم و واقعا دوست دارم همه رو دوباره ببينم. پس باز هم از ته دل مي گم,
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار