“خود” م را کشته ام
به هر سو می کشانم
هیکلی بی روح را
تکه گوشتی
با نام بیولوژیک قلب
هدایت ترافیک گلبولهای سفید
و گلبول های قرمز در رگهایم را
با موفقیت عهده دار گشته است
عشق به شکلی نوین
در قلب بی “خود” ام
جلوه گر خواهد شد
در گونه ی جدید زندگی
می توان پر افتخار
پر غرور
بی “خود”
در چشمان همه ی کودکان دنیا
شادان و بی گناه
نگریست و
مدتها خیره شد
خود را بر محراب یک عشق معتقد
بی رحمانه سلاخی کرده ام

دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار