کت بالو چند سالشه؟ حدود سی سال. یه ذره کمتر فرض کن.
قبلا ها چند سالش بوده؟ از هیچی شروع شده و به 29 سال رسیده. یه ذره بیشتر فرض کن.
حالا چه فرقی کرده؟ هیچی. یه ذره کمتر فرض کن.
کتبالو خانم از روزی که یادش میاد تراش و پاک کن و مداد سیاه و مداد قرمز و خودکار و جامدادی و …گم میکرده. آخرین بارش هم امروز بوده. دیروز این آقا جیمی یکی یه یو اس بی فلش مموری (به.. چه معجونی) خیلی خوشگل و ناز خریده و داده دست این کوچولوهای تیم که تیپ شون تکمیل بشه و بهانه ی اسباب بازی جدید نگیرند. اونوقت یکی از این کوچولوهای مامانی که اسمش کت بالو است همین امروز بعد از نصب همون معجون روی کامپیوترش نگاه کرد که در این معجون رو از روی میزش پیدا کنه و برداره. اما در یو اس بی فلش مموری درست مثل همون مداد سیاه و مداد قرمز و تراش 5 سالگی اش از روی میز غیب شده بود. فقط خدا می دونه در این مموری الان کجاست. هر جا که هست مسلما یه جا نیست و متاسفانه اون یه جا درست همون جاییه که این دره باید باشه.
بعد دوباره کت بالو خانم از روزی که یادش میاد اتاقش و همه ی وسایلش اینقدر به هم ریخته بوده اند که جیغ همه ی دنیا رو در می آورده اند. دوستان کت بالو همیشه می گفتند که آدم وقتی توی اتاق کت بالو راه می ره باید مواظب باشه که پاش رو کجا می گذاره وگرنه سلامت رسیدنش از اینور اتاق به اونور اتاق محاله. یه بار هم که یه دوست کت بالو شب رو خونه ی کت بالو مونده بود گل آقا که اونموقع دوست پسر کت بالو بود با جدیت ازش پرسید کف اتاق کت بالو که یه وجب هم جای خالی پیدا نمیشه. نکنه تو زیر تخت کت بالو خوابیدی. حالا خونه ی کت بالو معمولا مرتبه. یعنی روزهایی که گل آقا خونه نمونده باشه معمولا خونه مرتب می مونه . اما میز کار کت بالو خانوم رو بیا و ببین. اینقدر کاغذ و ابزار کار و ماشین حساب و پوشه و کلاسور و شیر مرغ و جون آدمیزاد اونجاست که حال خود کت بالو خانم داره بد می شه. اینجا موسساتی هستن که میان و اتاق یا خونه یا محل کار رو مرتب می کنند. توی فکرم به یکی شون زنگ بزنم و بگم بیاد میزم رو جمع کنه. شک دارم اونها هم کاری از پیش ببرند البته. به هر صورت شاید این دوتا موضوع بالایی و پایینی یه جورایی به هم ربط داشته باشند. اگه میزم اینقدر شلم شوربا نبود احتمالا دره هم گم نمی شد. فکر کردم شاید افتاده باشه زیر میزم اما زیر میزم از روی میزم هم شلم شوربا تره.

برای پیدا کردن اون دره دو تا راه وجود داره. یکی این که چهار دست و پا روی زمین کف شرکت راه برم و بگم “شیطون پات و بستم. تا نبستم بده دستم” و یا این که بخت دختر شاه پریون رو گره بزنم و بگم “بستم. بستم. بخت دختر شاه پریون رو بستم.” تا دره پیدا بشه که بعد بشه بخت دختر شاه پریون رو باز کرد.
برای مرتب شدن میزم هم تنها راه موجود اینه که بشم “مری پاپینز” و واستم کنار و یه بشکن بزنم درست جلوی پای آقا جیمی. بعد همه ی کاغذ و خرت و خورت ها یهو جمع بشن و صافکی برند سرجاشون.

کاش کوچک موندن کت بالو فقط منحصر به همین موارد بالا بود. در موارد خیلی زیاد دیگه ای هم کت بالوی 30 ساله هنوز 5 ساله و 10 ساله و 15 ساله است.
پس من کی بزرگ می شم آخه؟ یکی بیاد من رو بزرگ کنه لطفا. جدی جدی دیگه خسته شدم.

دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار