توی تمام مسیرم بین خونه و محل کار, تنها جایی که پر از گندمزاره توی ماشینمه !!
اما چه باک اگه یه گندمزار ناب یه جای بکر دلم هست که دست آدمیزاد و خدا هم هیچ وقت بهش نمی رسه. توی گندمزاره یه دریاچه هست و یه عالمه چنار, با یه عالم مرغابی… و بارونی که همیشه توی دلم روی دریاچه و گندمزار و چنار می باره و مرغابی ها رو شاد نگه می داره.
چه باک اگه دلم رو دارم آینه کاری می کنم که وقتی توش نگاه کنی تلالو مهتاب روی دریاچه و گندمزار و چنار و مرغابی رو شفاف و پاک و به صد رنگ و شکل می بینی.
نکنه یه روزی فقط همین گندمزار دلم بمونه و خودم و خودم و دریاچه و مرغابی هاش با درختهایی که فکر می کنم چنار باشند.
بارون, بارون, بارون می بارونم تا گندمزارم شاداب بمونه.

دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار