تو که هستی
همه ی خواهش ها
همه ی هستی من
همه زندگی ام
رنگ تو را می گیرد
به تو می اندیشم

من دگر
نه به سی سالگی ام
نه به مبهم هایم
و نه به آینده
هیچ نمی اندیشم
به تو می اندیشم

ای سراپایت سبز
ای جواب همه ی پرسش ها
ای تو ماوا و مکان
و تو آرام و قرار
چون تو هستی همه اش
به تو می اندیشم

من همه خواسته و
تو همه پاسخ من
من همه ناقصم و
تو شدی پاره تن
ای تو تسکین و کمال
به تو می اندیشم

ای سراپایت عشق
ای کلامت سرشار
ای لبانت پرمهر
ای دو دستت لبریز
ای دلت پر زعطوفت
به تو می اندیشم

دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار
پیوست: این لینک رو هم ببینین. از وبلاگ آبنوس کش رفته ام.