چرتینکوف عزیز، سرم خیلی‌ شلوغ بود. شرمنده.

در ضمن، تو خودت دیگه نمینویسی؟!

دارم روزی یه باب از کتاب عهد قدیم رو سر صبر میخونم. جالبه. یعقوب سر برادرش ایسو رو دو مرتبه کلاه گذشت. داستانش مفصله. بعد داییش، لابان، سر یعقوب رو کلاه گذشت و در ازای هفت سال خدمت، جای دختر کوچیک (راحله)، دختر بزرگه (لیا) رو به یعقوب داد و گفت اگه دختر کوچیک رو می‌خوای باید هفت سال دیگه هم برام کار کنی‌!

اونوقت لیا به لطف خدا حامله میشه و یکی‌ بعد دیگری پسر میزاد، چهار تا. ولی‌ راحله طفلی حامله نمی‌شده.

حالا این وسط بیابید پرتقال فروش را!

یه چیز بامزّه. گمونم بنا به نام خانواد‌گی، این همسایه یهودی دیوار به دیوار ما نواده مستقیم پسر چهارم راحله خانم باشه! برم جلوتر، برسم به پسران موسی، و سر منشأ دوازده قبیله، ببینم همونه یا نه.

دارم شبی یه فصل از داستان تام سایر رو هم (نسخه اصلی‌ انگلیسی) میخونم. ترجمه فارسی داستان رو کلاس دوم راهنمایی‌ خونده بودم. این مرتبه ولی‌ برام خیلی‌ جالب‌تره. اولا ترجمه فارسی اصلا حق مطلب رو ادا نمیکنه. نسخه انگلیسی دقیقا اصطلاحات و فرهنگ دوروبر میسی سیپپی امریکا رو در اون زمان بازسازی میکنه، که در نسخه‌های ترجمه مقداری از اصالت کار خواهی‌ نخواهی از بین میره. ثانیا، دوازده سالم که بود، از کتاب فقط توم سایر و هک و بکی‌ رو میدیدم. حالا فضا و فرهنگ و اصطلاحات برام بسیار جذّاب تر هستند. 

توی یه فیلم شنیده بودم که به هدف متحرک تیر اندازی کردن شانس موفقیت تیر انداز رو تا هفتاد در صد پایین میاره. اضافه می‌کنم پوشک یک هدف متحرک رو عوض کردن، و لباس بهش پوشوندن هم شانس موفقیت پوشاننده بینوا رو کلی‌ پایین میاره.

کواللا خانم هنوز پنج ماهش نشده، ولی‌ بند نمیشه. می‌خواد غلت بزنه و سینه خیز بره و بازی کنه. مهلت پوشک عوض کردن و لباس عوض کردن و شیر دادن و خوابوندن نمیده! خدا حفظش کنه.

چرا همه بچه‌ها عاشق کنترل تلویزیون و گوشی تلفن هستند؟ فرقی‌ نداره هزار تا اسباب بازی هم جلوشون باشه. این کوالا فسقلی هم عشق کنترل تلویزیون هست و گوشی تلفن!

دوستتون دارم، خوش بگذره، به امید دیدار