یعنی‌ اگه دو تا کار رو کرده بودم الان کلی‌ سود برده بودم.

حالا دارم فکر می‌کنم دو تا کاری که الان بکنم که سه‌ چهار ماه دیگه این وقت سود کرده باشم چی‌ هستن. راستش، جرات ندارم.

سهام اپل به زیر ۴۰۰ دلار رسید. به نظر من در یکی‌ دو سال آینده پایین تر هم خواهد رفت. اپل در اصل فقط استیو جابز بود. قدرت بازاریابی و بازار شناسی‌ این آدم تحسین کردنی بود. کمتر کسی مثل اون پیدا میشه. بدون اون، مهم نیست میزان پول نقد شرکت چقدر باشه، کم کم تحلیل میره و تموم میشه.

جالب‌ترین جمله‌ای که توی یک کتاب* خواندم و من رو یاد جنگ اپل با رقیب هاش انداخت، و یاد پیروزی بی‌ برو برگرد استیو جابز، این بود:

“Business history is full of contests between entrepreneurs with superior products versus entrepreneurs with superior promotion. Superior promotion usually wins, …”

دیشب خواب میدیدم یه جوون بیست و چهار پنج ساله ای که نمی‌شناختمش، حتی اسمش و نمیدونستم دوست پسر من هست و قراره با هم ازدواج کنیم. من رفتم خونشون، همون موقع می‌خواست موشک بارون بشه! باید از یه عالم پلّه می‌رفتیم پایین که برسیم به زیرزمین خونشون. چون من نمیتونستم سریع برم پایین، من رو عین یه پرّ کاه بلند کرده و از پلّه میدوه پایین. جالب اینه که مثل این که خونشون اتریش بود! و من و خونواده‌ام زمانی‌ که رفته بودیم اتریش (در بیداری گذر من و هیچ کدوم از افراد خونواده به اتریش نیفتاده) اولش چند وقتی‌ رو توی همون زیرزمین اینها مونده بودیم!

آخه بگو پسر نوزده ساله، بمب گذاریت به چی‌ بود. یه زندگی‌ پیش روت بود، خراب و داغونش کردی، رفت.

این ریاست جمهوری کشورمون شاهکاریست به خدا. تا دم انتخابات احتمالا کار به اینجا می‌رسه که میگه من خودم جنبش سبزی و طرفدار سلطنت و کشف حجاب و آزاد سازی پورنوگرافی و رقص بابا کرم جمیله بودم، بلکه هم بیشتر، بعضی‌‌ها پیغام دادن اگه حرف بزنی‌ پدرت رو در میاریم!

مادر چاوز رو بغل میکنه، استادیوم جشن میگیره – دختر و پسر، قاطی‌ ور قاطی‌!-، میگه عدالت رو رعایت می‌کنیم، اصلا ایران میشه مثل زمان شاه، بلکه هم بهتر. 

کار ایران با این همه کلک و حقّه به کجا می‌خواد بکشه، وآلا بنده نمیدونم. خیره ایشالله. ایشالله که بنده نمی‌فهمم و در جهل مرکّب هستم. ولی‌ آخه…

دوستتون دارم، خوش بگذره، به امید دیدار

* Business Plan, Business Reality by James R. Skinner