اگه فقط از یک کار بچه داری خوشم نیاد، -گلاب به روتون- گرفتن آروغ بچه است! هیچ وقت نمی‌فهمم آروغ داره، یا گرفته شد، یا هنوز هست. خلاصه ترجیح میدم پانزده بار بچه رو عوض کنم، ولی‌ یه بار آروغش و نگیرم. خداییش این دختری که خدا به من داده، ماشالا بهترین نوزادی هست که تا حالا دیده ام. ساکت و خوب و تر تمیز. اصلا اگه خودم میخواستم مستقیماً یه بچه سفارش بدم به خود خدا, بهتر از این نمیتونستم سفارش بدم. ولی‌ آخه، این بحث آروغ آخه خیلی‌ چیز پر دردسریه!

دختر عین کوآلا می‌چسبه به سینه ی پدر! لقب افتخاری ایشون اینجا از این به بعد کوآلاست.

این آقای جاستین ترودو، هر کاریش کنی‌ نمیشه به چشم برادری نگاش کرد، دروغ چرا! آخه بگو مرد، تو ۴۱ ساله، خوب بود بری مانکنی، مدلی‌، آکتوری چیزی بشی‌. بی‌خودی خودت و میخوای بندازی توی دردسر سیاست و نخست وزیری؟! حیفی به خدا!! به هر حال که من همیشه لیبرال بوده‌ام و هستم، جاستین یا غیر جاستین، رأی بنده مشخصِه ، از همین تریبون هم اعلام می‌کنم.

فعلاً جاستین خان از باقی‌ رقبای لیبرال محبوب تره. بعید نیست رهبر حزب لیبرال بشه.

مصاحبه رو با چنگ و دندون قبول شدم!!! یه تصمیم گیری دارم، که باید خیلی‌ در موردش فکر کنم. بحث عقل است و احساس! تغییر بزرگ فیلد کاری، یا…

کی‌ فکر میکرد بعد از بیست سال، ازم بپرسن مشتقِ e به توان x میشه چی‌! اصلا یادم نبود. به جاش تعریف مشتق و اصل و اساسش رو توضیح دادم.

به هر حال که این مرحله با موفقیت انجام شد.

فعلا در سه‌ زمینه ی بچه داری، ریاضیات و امور مالی‌، و بیزینس مشغول علم اندوزی و تجربه آموزی هستم. طی‌ طریق در این زمینه‌ها بسیار جالب و جذاب است.

هنوز باورم نمیشه، برای مرتبه هزارم، انرژی قبل از حاملگی رو به شکل معجزه آسایی باز به دست آوردم.

دوستتون دارم، خوش بگذره، به امید دیدار