میتونستم به رامنی فکر کنم، اگه نظرات حزبش در موردِ خانم‌ها متفاوت میبود.

از تمام سیاست‌ها یه داخلی‌ و خارجیش گذشته، و از تمامِ برنامه‌ها ی اقتصادیش (خوب یاا بد، شدنی یا نشدنی‌) گذشته، نظرات حزبش در مورد زنان برای من یه نفر تعیین کننده بود.

به عبارتی، حاضرم به قیمت (به فرض محال) کن فیکون شدنِ اقتصاد و سیاست دنیا و امریکا و خودم روش، به کسی‌ رای بدم که حزبش نظرات اینجور بحث انگیز در مورد زنان ناداشته باشه.

بیشتر از این که از انتخابِ اوباما خوشحال بشم، از رایِ زنان خوشحال شدم و از رایِ مادر ها. زنان ۱۱ در صد و مادر ها۱۳ در صد بیشتر به اوباما رای داده بودند تا به رامنی. این در صد در مورد مرد‌ها و پدر‌ها تقریبا بر عکس بود، با اختلافِ کمتر. فکر می‌کنم اگه آمار مادر‌ها ی دختر دار رو می‌گرفتند، تفاوت از ۱۳ درصد هم بالاتر میزد.

اوباما مسلما رئس جمهور زنان هست.

نطق شکست دیشب رامنی رو دوست داشتم. اگه کاریزمای دیشبش رو در طول مبارزه داشت، و اگه موضعش در مورد خانم‌ها متفاوت بود، شرط میبندم شانسش بیشتر میشد.

به زنان امریکا تبریک میگم، بیش از این که به اوباما تبریک بگم.

دوستتون دارم، خوش بگذره، به امید دیدار

پیوست: خوشحالم که به نظر میاد مجموع آرای اوباما در کلّ بیشتر بشه. . هیچ وقت به سیستم electoral آمریکا خیلی‌ اعتماد نداشتم. هر چی‌ هم باشه عجیبه اگه (مثلِ بعضی‌ وقتهای کانادا) رهبر کشور انتخاب اکثریتِ مردم نباشه، حالا دلیلش هر چی‌ می‌خواد باشه. صبر کنیم ببینیم چی‌ میشه.