آروم باش. به خودت اعتماد کن. تمرکز کن. راه رو انتخاب کن و جلو برو. مسلما به یک جایی می رسی غیر از اینجایی که هستی.
خیلی مهمه که از جایی که هستی در زمان حال خوشحال باشی. اصلا مفهوم خوشبختی اینه. اما مهمه یادت باشه شش ماه دیگه یا یک سال دیگه یا دو سال دیگه خوشحال نخواهی بود اگه هنوز همین جا باشی. این محرکه برای حرکت و تغییر و کلید رمزه برای موفقیت.

شروع صنعت فیلمسازی در فرانسه بوده و نه در آمریکا. برادران لومیر یک دهه ای قبل از کمپانی پارامونت کار رو شروع کردند.
و…گستاخی و گنده …وزی جسورانه ایه اگه بگم ادیسون نابغه ای بلا منازع بوده که کمی هم ذکاوت تاجرانه رو چاشنی کارش کرده؟! اواخر دهه ی نوزده و اوایل دهه ی بیست روی هر صنعت الکترونیک و سینما و مخابرات آمریکا که سرک بکشی جای پاش رو می بینی و…اندکی بفهمی نفهمی موذیانه تر از یک مخترع که سرش فقط به اختراع خودش گرمه. به نظرم ملغمه ای ست از پروفسور بالتازار و دیوید کاپرفیلد که یه نمه هم بفهمی نفهمی هیسسسس (رجوع شود به پرنس جان) قاطیش داره.

باحال ترین قسمت جریان عدم وجود حتی یک زن در کل این داستانه. اگه دو تا جنگ جهانی فقط و فقط یک فایده بشردوستانه داشته بوده باشند قطعا جهشی در تحقق حقوق زن و آوردنش به صحنه ی کار و صنعت بوده. هنوز هم جای کار بسیار داره صد البته. 

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار