اصولا خیلی از عکس گرفتن و توی عکس بودن خوشم نمیاد. گمانم دلیلش اینه که از قیافه ی خودم خیلی خوشم نمیاد. توی عکس از اون چیزی هم که هستم بدتر به نظر میام. خلاصه خیلی با عکس گرفتن راحت نیستم.

سخته. سر و کله زدن سخته. پلتیک مشکله. قسمتی از کاره. هر روز بیشتر از روز قبل. حواست باید همیشه جمع باشه. حسابی.

برای اولین بار با حوصله روزنامه ی تورنتو سان رو ورق زدم به مدت نیم ساعت. اونقدری که فکر می کردم بد نبود. اتفاقا برای گرفتن فرهنگ این ملت ورق زدنش لازمه. حداقلش تفریحگاه تابستونی هشتاد سال صد سال قبل شهروندانمون رو یاد گرفتم که کجاها بوده. تو مایه های لقانطه یا ماشین دودی خودمون.

با اخبار ایران کاملا ترک رابطه کردم. در ارتباط باهاش با فیسبوک هم همینطور. زندگی خیلی خیلی راحت تره. خیال نگاه کردن به اخبار و سایت های ایرانی رو اصلا ندارم. فقط و فقط به خاطر حفظ آرامش خودم.

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار