*** متن زیر اندکی بی ادبی قاطی دارد. شرمنده. ***

اصولا سالهاست که فلسفه ی بهشت رفتن و باکرگی دخترها رو خیلی ملتفت نمی شم. یعنی اون خدای محترم اگه قد یه نخود عقل داشته باشه و عدل احتمالا منطفش تومنی صددینار با این منطق تخماتیک فرق می کنه.

اونوقت نمی فهمم چطور می شه دختری که باکره است -حالا جلو و عقبش بماند-  بره بهشت اما دختری که بهش تجاوز شده و کلی هم زجر کشیده به صرف این که بهش تجاوز شده -یعنی به صرف گناه یه موجود نر- بهشت نره! حالا از ملتین گناهکاری مثل بنده ی شرمنده که با میل و رغبت  سانفرانسیسکو رفته ام بگذریم. اصولا بهشت به ما نیامده.

اونوقت باز نمی فهمم موقع تجاوز از کاندوم یا سایر وسایل جلوگیری استفاده می شده یا خیر. مشکلم اینه که اگه خدای نکرده نطفه بسته می شده و دختر باکره -با مردونگی غیر قابل انکار متجاوزین- یه باره حامله می شده اونوقت مادر به حساب می اومده و واضحا طبق وعده ی بعدی همون خدای محترم بهشت زیر پاش بوده!

ولله تنها توجیه جریان بهشت رفتن باکره ها -و نه کسانی که بهشون تجاوز شده- می تونه نیاز مبرم به باکره در بهشت باشه جهت ارضای مردانگی بندگان نیکوکار خداوند. باقی ملت می رند توی صف. عینهو کلاب رفتن آخر شب ملتین ینگه دنیا!
در غیر اینصورت هیچ توجیه دیگه و تفاوت دیگه بین کسی که باکره است و کسی که بهش تجاوز شده در ورود به بهشت پیدا نمی کنم.

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار