چندین و چند جوره…

آدم قبلی می مونی در شرایط قبلی. آدم قبلی می مونی در شرایط جدید. شرایط جدید تبدیل به آدم جدیدی می کنندت. علیرغم شرایط قبلی آدم جدیدی می شی. چون آدم قبلی نیستی شرایطت عوض می شند. یا…
مثل خیلی ها کلی زور می زنی شرایطت رو عوض کنی که بگی آدم جدیدی شدی…ولی کور خوندی…هرجا بری همون قبلیه هستی!

یه جورایی شبیه این که you can take a man out of the middle east, but you can never take the  middle east out of a man.

یا تجربه ای که من در دو سه روز گذشته داشتم توی کارگاه آموزشی با همکارهای قبلی ام.

به هر حال…همیشه چندین و چند جوره.

دخترک هنوز به شدت عصبیه. در عرض دوسالی که ندیده امش با دوست پسرش به هم زده. کلی گریه کرده. هنوز با این که کارش خوبه و رییس اش آشکارا براش وقت و انرژی می گذاره دخترک آیه ی یاسه! و…خوشحال نیست.

علیرغم این که همیشه فکر می کردم کارکردن باهاش سخته و آزار دهنده این بار فقط دلم سوخت. این همه استعداد و هوش و اینطور هرز دادنش فقط به خاطر این همه عصبی بودن بی مورد و اضطراب.
….

بسیار خندیدیم.

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار