دو سال و نیم پیش به دعوت یکی از همکارهام ساعت ۶ و نیم صبح از خونه زدم بیرون که ساعت هفت و نیم برسم به یه سمیناری در مرکز شهر. گذشته از ساعت پنج و نیم بیدار شدن اش وسط راه کلی ماجرا برام پیش اومد از جمله این که اگه یه چراغ قرمز به مدت یکی دو دقیقه عقبم نینداخته بود خانومی که قصد خودکشی داشت ممکن بود صاف از روی پل بالای بزرگراه روی سقف ماشین من یا جلوی تایر ها یا روی کاپوت یا صندوق عقب فرود بیاد. من دقیقا قبل از پلیس رسیدم به محل حادثه و درست بعد از رد شدن من اتوبان بسته شد!

به هر حال…بعد از تمام حوادثی که در جریان رسیدن به این سمینار -برای جای پارک و مترو سوار شدن و خریدن چیزی که فراموش کرده بودم و غیره و ذلک- برام پیش اومد رفتم توی سمینار و…چند تا نکته ی کلیدی زندگی ام رو اونجا یاد گرفتم که بعد ها بارها و بارها به دردم خورد.

ساده ترین نکته ی زندگی و از جالب ترین هاش این که اگه به چیزی میگین آره دقیقا در همون زمان دارین به چیزی دیگه می گین نه. ببینین به چی دارین می گین نه اگه دارین چیزی رو می پذیرین.

و چه قشنگ همین مفهوم رو نیما هم می گه:
باید از چیزی کاست
تا به چیزی افزود

سمینار رو یکی از روسای عالیرتبه ی رویال بانک کانادا عرضه می کرد که بعد از یازده سال کار در رویال بانک در سن سی و شش سالگی مدیر کل بحش مالی بین المللی بانک بود.
هجده نکته که باعث موفقیتش شده بود رو پرزنت کرد و …چقدر در زندگی به دردم خورد:

باید از چیزی کاست
تا به چیزی افزود

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار