از یه دوستی یه سری جملات ریز و درشت در مورد ازدواج به دستم رسید. یکی دو تا شون متاسفانه گاهی بیشتر از بقیه درسته:

مرد با ازدواج روی گذشته اش خط می کشد ولی زن باید روی آینده خود خط بکشد.
سینکلر لوییس

زنان با این آرزو با مردان ازدواج می کنند که مردان تغییر کنند… که نمی کنند.
مردان با این آرزو با زنان ازدواج می کنند که زنان تغییر نکنند…. که می کنند.

و توی روزنومه ی امروز از قول یه خانومه که اسمش رو یادم نمیاد در مورد مردیابی نوشته بود:
Drive men wild, not away!!

و این دخترک فعلا دنبال یه دوست پسر جدیده. از تمام استانداردهای قبلی اش صرفنظر کرده و فقط دنبال یه جنس مذکر قابل قبوله که خیلی اهل آزار و اذیت نباشه اینطور که به نظر من میاد!

از همین تریبون اعلام می کنم به صدهزار دلیل اگه صد هزار بار دیگه به دنیا بیام تمام اون صد هزار بار با گل آقا (یا کپی برابر اصلش) ازدواج می کنم.

از این موضوع مطمین هستم حتی اگه مرتبه های دیگه حافظه ام کامل کامل پاک شده باشه.

اصولا در انتخاب انسان ثابت قدمی هستم. یه بلوز و یه ژیله و یه کلاه رو جدا جدا در زمان های مختلف خریده ام بدون این که موقع خرید هیچ کدوم هرگز یاد اون یکی افتاده بوده باشم.
نگاه که می کنم می بینم هر سه دقیقا یک رنگ هستند. دقیقا همون رنگ بنفش!! با همدیگه که می پوشم عینهو یونیفرم متحدالرنگ می شه.
یه بلیز و یه ژیله ی دیگه هم خریده ام. ژیله هه طرح لوزی لوزی دو رنگ داره. یکی از رنگ های لوزیه دقیقا رنگ بلوزه است! باهمدیگه ماه از آب درمیان!
بعد هم رفتم به خیال این که لاک رنگ روشن ندارم یه لاک از مغازه خریده ام. اومدم خونه بگذارمش توی جعبه ی لاک ها. می بینم دقیقا دقیقا همون رنگ لاک (شماره ی لاک درست همونه) با همون مارک(!) و همون سایز رو قبلا داشته بودم و چون دو سه سال قبلش خریده بودم به کل یادم رفته بوده!

بنابراین حدس قریب به یقین اینه که در صورت تناسخ دو باره و سه باره و چند باره من دقیقا همین پروسه ها و زندگی و اشتباه ها و انتخاب ها رو تکرار می کنم تا ابدلآباد.

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار