می شه هیچی نداشت و فقط اعتماد به نفس داشت. اونطوری آدم جلوتره از تمام کسانی که همه چی دارند و اعتماد به نفس ندارند.

واسه رییسه ایمیل فرستادم که پرزنتیشن ات خیلی به دردم خورد. جواب تمام سوال هایی که دو ماه توی ذهن من می جرخید رو داد.
جواب داده با این حساب باید دو ماه قبل پرزنتیشن رو ارایه می کردم. ببخشید به خاطر تاخیر!!!!!

ولله…منظورم این نبود.

رفتم بالا سر مدیر پروژه هه. یه آقای حدود پنجاه ساله ی خیلی قد بلند سیاهپوست فوتبالیسته. می بینم با چشم های خمار و لبخند روحانی داره یه کلیپ نگاه می کنه که انگار ایرونیه. با همون لبخند روحانی برگشت طرف من و گفت hold my hand!!

چون می شناسمش به عقلش شک نکردم. دقت کردم دیدم کلیپ راست راستی فارسیه و عنوانش هست دستم بگیر!

کلیپ اینجاست.
آقاهه بهاییه و کلیپ رو با ترجمه اش حفظ کرده و به عنوان سرود روحانی زمزمه می کنه.

بسیار از خود راضی هستم. همچین همین جوری که هستم کیف می کنم از خودم.

ایشالله یه روزی مدیر کل و میلیاردر هم می شم. نشدم هم خیلی مهم نیست. همین کتبالو بودن خودش کلی کیف می ده.

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار