رفته بودیم همون کلاس رانندگیه که درباره اش قبلا نوشتم, یه خانمی هم اومده بود که در قسمت دیگری از شرکت ما کار می کرد و من هیچ وقت ندیده بودمش چون که ساختمانشون توی یه شهر دیگه است. اول که این خانم اومد به نظرم یه چیزی اش عجیب اومد. دقت که کردم دیدم که این خانم فقط یه دونه سینه داره.
برام جالب بود که این خانم نه پروتز گذاشته و نه سعی می کنه که این رو از کسی بپوشونه. به عبارتی کاملا اونچه رو که بود پذیرفته بود.
به نظرم بسیار جالب و منطقی و قابل احترام اومد.
همه ما حق داریم که دلمون بخواد زیباتر دیده بشیم و ایراد هامون رو بپوشونیم. اما بهتر از اون به نظر من اینه که خودمون رو هر طور که هستیم قبول داشته باشیم و در عوض توانایی هامون رو بیشتر کنیم و به عمل برسونیم.
یاد خودم افتادم که از این که دماغم گنده است یا این که قدم بلند نیست گاهی اوقات ناراحت می شم و به این نتیجه رسیدم که این موضوعات آنچنان اهمیتی هم ندارند.
این خانم کل نمره رو آورد و رانندگی خیلی قشنگ و زیبایی هم کرد.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار