یه همکاری تازگی پیدا کردیم که یه دختر چینی است به نام ژولیت. این رئیس من چینی است و از هر دوتا کارمندی که استخدام می کنه یکی اش چینی یا چشم بادومی است.
دو سه روز پیش با چند تا دیگه از کارمند ها داشتیم حرف می زدیم معلوم شد که در ژاپن مرد ها صبح می رند سرکار نهارشون رو سرکار می خورند شامشون رو هم سرکار می خورند و گاهی سرمیزشون هم می خوابند. بامزه اینه که اگه کارشون زود (یعنی ساعت 9شب مثلا) تموم بشه نمی رند خونه. می رن یه بار و می شینند یه نوشیدنی می خورند و یه گپی هم می زنند و ساعت 11 یا 12 شب می رند خونه.
آخه اگه مردی زود بره خونه زنش وحشت می کنه چون که فکر می کنه که شوهرش به اندازه کافی کار نمی کنه که پول در بیاره و بنابراین مرد ها هر چه بیشتر بیرون از خونه باشند بهتر و مقبول تر هستند.
زن ها هم تقریبا کار نمی کنند و فقط توی خونه به رتق و فتق امور مشغولند.
بدبختی این چشم بادومی ها تقریبا همیشه در عالم هپروت هستند.عموما باهوش نیستند اما بسیار پرکار هستند. وقتی توی خیابون راه می رند انگار کسی رو نمی بینند. به نسبت خیلی هم تمیز نیستند. البته در تمام این موارد استثنا هایی هم دارند.
اما یه خصوصیت بارز دارند که به تمام این ایراد ها می چربه و اون هم اتحادشونه. چینی ها چنان مواظب همدیگه هستند که خدا می دونه.
خدا پدر و مادر این آقا جیمی چینی رو هم بیامرزه که توی اون وانفسای بیکاری به من کار داد. انشالله خدا یک در دنیا صد در آخرت بهش عوض بده.
کره ای ها اما من رو یاد ترک های خودمون می اندازند. آدم های خوبی هستند اما عجیب هستند. خیلی اخلاق ترک ها رو دارند. من یکی از صمیمی ترین دوست هام ترک بود. دختر باهوشی بود. کلا ترک ها باهوش هستند اما کار ها و طرز رفتار و طرز فکرشون با فارس ها فرق داره. کره ای ها هم همتای چشم بادومی ترک ها هستند. دیدگاه های ترک ها و دیدگاه های کره ای ها به هم خیلی نزدیکه. این آقا جی مین که همکار من است کره ای است. بسیار آدم خوبی است و هوشش هم بد نیست (عالی هم نیست) اما خوب دقیقا من رو یاد رفتار های دوستم که ترک است می اندازه. فقط ترک ها از کره ای ها خیلی تمیز تر هستند. این تنها تفاوت شون است. کره ای ها هم کثیف نیستند اما خوب به تمیزی ترک ها هم مسلما نیستند.
همین دیگه. اگه بیشتر از این بگم دیوونه پدرم رو در میاره. تا همین جا هم خیلی جرات کردم که حرف زدم.
دوستتون دارم, خوش بکذره, به امید دیدار