این هم مقاله ی گلوب اند میل در مورد حسین درخشان.

آدمی نیست که دیدنش و خوندنش برام خوشایند باشه. معمولا نه سایتش رو خیلی نگاه می کنم نه در دسته ی ستاینده هاش هستم و نه در دسته ی دشنام دهنده هاش. موجود قابل دلسوزی ای به نظرم اومده معمولا.

مقاله ی گلوب اند میل رو هم که خوندم بیشتر دلم سوخت:
The blogger sometimes known as “Hoder” has certainly shown a puckish side in the past. In 2005, he used his blog to drop hints that he’d travelled to Tehran, commenting on the traffic and weather. He censored any contradictory reader comments, until eventually his Tehrani readers started e-mailing him, asking where he was. This lasted until he posted a photo of himself holding that day’s copy of The New York Times (“Canadian papers are not worth the money,” he noted) with the CN Tower in the background. He’d been here the entire time; the prank was a pointed commentary on the power of media censors.

با توجه به کار قشنگی که در کمک به گسترش وبلاگ های فارسی زبان کرد و در همین مقاله هم چند بار بهش اشاره شده دوست داشتم کمی وارسته تر و بی نیاز تر باشه.
به هر حال مشکلم دستگیری -ساختگی یا واقعی- حسین درخشان نیست. مساله ای که مهمه معضل جمهوری اسلامی است با دستگیری های بسیار زیاد از این دست و از این جنس تحت عناوین مختلف از جمله جاسوسی برای دولت های بیگانه از جمله ارعاب و تشویش اذهان عمومی از جمله اشاعه ی اکاذیب و نشر فساد و اراجیفی از این قبیل.
اگر حسین درخشان هم تحت چنین عناوینی دستگیر شده باعث تاسفه. اگر هم خیر و خبر ساختگی است باز هم قابل تاسفه. برای حسین درخشان و برای جمهوری اسلامی.

ائتلاف می شه؟ نمی شه؟ اگه بشه چی می شه. کیفی می کنم من که اغلب بین دوراهی ان دی پی و لیبرال گیر می کردم. دولت ائتلافی دولت منتخب منه.
بامزه ترش اینه که معمولا دولت های محافظه کار شعارشون رونق اقتصاد است و تجارت و نهایتا معلوم می شه که منظورشون رونق جیب تجار بوده و نه لزوما خود تجارت. بیکاری زیاد شده. دولت کسر بودجه داره و داره معلق می زنه.
خیلی دلم نمی خواد باب ری بشه رهبر حزب لیبرال به دلیل این که سابقه ی ان دی پی داره و کفه ی ترازو به طرف ان دی پی خواهد چربید. ایگناتیف رو بیشتر می پسندم.

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار