عرض شود که رفتم بند و ابرو. این مومکی که خانومه  استفاده کرد دقیقا بوی قره قوروتی رو می داد که وقتی هفت هشت ده سالم بود با نوه ی خاله ی مامانم که ده یازده سالش بود خوردیم.

مامان بزرگ هامون وحشت کردند وقتی حجم گم شده ی قره قوروت رو دیدند. واه…ولی چقدر خوشمزه بود. قره قوروت مایع بود و قاشق قاشق نصف بیشتر شیشه اش روهمین طور که بازی می کردیم تموم کردیم!

قد یه عالمه دلم دقیقا همون قره قوروته رو خواست.

قره قوروت مایع!!!! عجیبه؟ یا من اشتباه می کنم؟

هر چی بود چه کیفی داشت. چقدر دلم خواست.

در این مکان عزیز و در این زمان عزیز این کلام عزیز رو داشته باشید که کار پیدا کردن و متمول شدن ارتباطی به آموخته های انسان کاردار و انسان مالدار ندارد. ارتباط بسیار زیاد دارد با این که انسان هوش داشته باشد و مانور درست بدهد. مانور دادن کاری ست بسیار مفید. توصیه می شود. از من به همگی نصیحت.

می ترسم وسط مانور -گلاب به روتون- زرت صاحب بچه قمصور بشه!

عاشق یک ربع بازی پوکر روزانه هستم. بامزه اش این که بیشترش حوصله ام را سر می برد. آنلاین می شوم. می روم توی فیس بوک. یک ربع بیست دقیقه ای بازی می کنم. اغلب اوقات برنده می شوم. آفلاین می شوم. زندگی ام را می کنم.

مهم این است که بفهمی چه دستی چقدر می ارزد!

یک جورهایی مثل تجارت است.

بامزه تر از همه این که از برنده شدن به صرف برنده شدن لذت نمی برم. از درست حدس زدن و به موقع جا زدن و به موقع تا آخرش ماندن لذت می برم. از خود بازی کیف می کنم.

گمانم از خصوصیاتم باشد.

بفرمایید. لیست بیست نفر پولدارترین آدم های دنیا!!!

گاهی هم به سرم می زند راهبه شوم!

خیلی که در راهبگی پیشرفت کنم گمانم مزدش بهشت برین باشد.

بهشت برین جای باحالی ست. قطعا مغز یک مرد خالق بهشت برین بوده. گیریم خدا هم بوده باشد قطعا خدا مرد بوده. از مردترین هایش. بهشت پر است از حوری و شیر عسل و سایه ی درخت. لم بدهند و خوراکی های خوشمزه بخورند و با حوری ها بروند سانفرانسیسکو.

اگر قرار بود من بهشت را خلق کنم کمی خلاقیت بیشتر به خرج می دادم. لااقل به جای شیر عسل توی جوی ها شکلات و آب پرتقال و قره قوروت مایع (!!) جاری می کردم! یا می گذاشتم به عهده ی ملت به این خوبی و بی گناهی و پاکی هر چه دوست دارند جاری کنند.

این خداوندگار عالم گاهی سوتی های باحالی میدهد. با گاف به این بزرگی  به گمانم آن دنیا هم مردسالاری حکمفرما باشد!

 گمانم بانوان محترم در آن دنیا هم چندان اقبالی نداشته باشند. اینطور که بر می آید غلمان ها هم کمابیش هم جنس گرا هستند و به بانوان محترم چیزی نخواهد رسید. تازه غلمان ها مردانگی رستم زال را هم که داشته باشند -نیاز آقایان را نمی دانم اما- نیاز بانوان قطعا در همان مردانگی خشک و خالی خلاصه نمی شود. انصاف به خرج بدهیم تنها خوبی اش این است که بانوان محترمه ی طاهره , ظاهرا لااقل نگران خورد و خوراک و رخت چرک های آقای غلمان نباید باشند!

اصلا به نظرم بالاتر بودن متوسط طول عمربانوان هم به همین دلیل باشد. انگیزه ی خاصی برای مردن ندارند طفلک ها. خلاصی خاص و حظ دهن سوزی  نصیبشان نمی شود. اینطور که پیداست غیر از این دو دنیا, دنیای سومی هم در کار نیست. اسمش می شود ناامیدی مطلق ازلی و ابدی!!!!!  

خلاصه راهبه شدن هم عین پوکر آنلاین است. ببری و ببازی توفیری نمی کند. هنر کنی از نفس راهبه بودن کیف ببری. به عبارتی…به عنوان یک بانوی محترم, توقع چندانی از این دنیا و آن دنیا و خداوندگار عالم و جمیع آفریده هایش نداشته باشید. لذت خودتان را هر طور از دستتان بر می اید ببرید!

من…بهشت برین رو همین تعریف می کنم.

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار