هل من ناصر ینصرنی؟؟

Posted by کت بالو on April 27th, 2011

این دیگه نهایت نامردیه!
یه سری بیمارها رو وسط اتوبان رها می کنند. بعد یه سری بیماران جذامی رو مورد ضرب و شتم قرار می دن و از اسایشگاهشون بیرون می کنند!!!

هیچ جوری نمی فهمم چطور می شه ناچیزترین سهم یک آدم نیازمند و بی دفاع و بی پناه رو اینطور بیرحمانه ازش دزدید.
امثال ما که تو اون مملکت معلوم الحال هستیم رو ولش کن. به پای خودمون از اون مرز پر گهر اومدیم بیرون و ادعای مسلمونی و دین و ایمان هم نداریم . دولت هم مشغولیت های مهم تری داره. فعلا دعواهای حیدری نعمتی رو فیصله می ده و سرش به کارهای مالی خودشه, و  هیاهو برای هیچ انرژی اتمی, و ایضا قلع و قمع دشمنان نظام و مملکت.  ولی بین اون همه ملت مقبولی که بعد از ما وفادارانه در اون مرز و بوم موندند و ماشالله تجارتشون هم پر رونقه و سفره ی نذری شون هر عاشورا گسترده, یعنی یه مسلمون پیدا نمی شه یه دستی واسه این همه نیاز بلند کنه. این همه ندای هل من ناصر ینصرنی؟؟

اونجا چه خبره؟! نه واقعا؟!
بی در و پیکر بودن به جای خود. دزدی و کثافت هم به جای خود. این رفتارها از رفتار حیوانات هم پست تره! جنگله اونجا؟ یا جهنم موعود؟

ریاست جمهوری محترم کشورمون جوک می فرمایند:‌ اختیارات من در دولت محدود شده است!
اگه منظورش اراده ی حضرت ولایت فقیه است, آقای احمدی نژاد شکر می خورند جسارتا. حکم ولایت فقیه اختیارات شوهری جناب احمدی نژاد رو هم محدود و موکول به مقام معظم رهبری می کند. اقای احمدی نژاد شکایتی اگر دارند اصل ولایت فقیه رو زیر سوال می برند. حکمش هم معلومه. نیازی به دخالت بنده نیست.
یا می خوان حکم جاسوسی ای چیزی بهش ببندند. از شر این دیوونه خلاص بشند! پوست خربزه انداخته اند زیر پاش.

اگه هم (گلاب به روتون) ..ایه ی برکناری مقام معظم و کودتا رو دارند به قول مشقاسم  “یه مرد اگه توی همه ی دنیا هست همین هیتلر خان خودمونه!”

خر تو خریه به خدا!!!

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار

نابهنجاری های رفتاری!

Posted by کت بالو on April 17th, 2011

رفتارها سه دسته اند: گوسفندوار و قاطر وار و مستقل!

رفتار گوسفندوار اینجوریه که نفر جلوییت هر راهی که رفت تو هم سرت رو بندازی پایین و پشت سرش بری.
رفتار قاطروار اینجوریه که نفر جلوییت هر راهی که رفت تو مخصوصا درست خلافش رو بری.
گوسفندوار و قاطروار خیلی شبیهند. جفتشون به نفر جلوییت ربط دارند!

نوع سوم رفتار مستقله. صرفنظر از این که نفر جلویی چه راهی رو رفت تو به خودت فکر کنی و راه خودت رو دنبال کنی!

برای خوشحال بودن یا موفق نیازی نیست تمام چیزهایی که باقی ملت دارندو -باهاش خوشحالند یا نیستند- رو داشته باشی. میتونی صرفنظر از این که ملت چی دارند و چی ندارند با داشته ها و علیرغم نداشته های خودت خوشجال باشی.

راحت تر بگم…بابا جان چشم و هم چشمی و حسادت و دهن بینی و لج بازی خوب نیست. زندگی ت رو بکن. خر فهم شد؟!

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار

تلخی

Posted by کت بالو on April 9th, 2011

نوشته تلخ است. جوان ترها لطفا نخوانند.

بعضی فیلم ها ,خصوصا واقعی هاش بدجور آدم رو تکون می دن.

ده دقیقه فیلم مستند بود مال جنگ جهانی دوم. آلمانی ها توی یوگسلاوی. توی یه دهکده یوگسلاوها یه سرباز آلمانی رو کشته بودند. آلمانی ها اومدن مردم دهکده رو جمع کردند توی قبرستون دهکده. زن و مرد و بچه. ده تا مرد رو از درخت آویزون کردند و دار زدند همونجا جلوی چشم ملت. جسد مردها رو می کشیدند و تکون می دادند که مطمین بشند که مرده اند. ده تا مرد دیگه رو ردیف کردند جلوی دیوار و با تیر کشتند باز هم همونجا جلوی چشم ملت. تیر خلاص رو هم زدند توی مغزهاشون.

مردها نه التماس کردند و نه مقاومت. مردم یک کلمه هم حرف نزدند. فقط ساکت نگاه کردند. همین…

…..

همکارم می گه کلمه ی فاک انگیسی در اصل از چهار حرف اختصاری ف (fornication به معنی زنا) یو (under یا تحت) سی (consent  یا تایید) کی (king یا شاه) تشکیل می شه. به معنی زنا تحت تایید شاه بوده و مربوط به هزاران سال پیش می شه که وقتی سرزمینی رو اشغال می کردند تحت فرمان و مجوز شاه -عموما- به زن ها تجاوز جنسی می کردند.

…..
به درست یا غلط بودن ریشه ی این کلمه ندارم.
بحثم در مورد جنگ هست و حقیقت انکار ناپذیر تجاوز به زن ها و کشتار نسل ها. همسر سربازهایی که از جنگ بر می گردند چه حسی دارند. همسر مردانی که به جنگ می رند چه حسی دارند. سربازهایی که از جنگ بر می گردند ایا هرگز می تونند مثل قبل زندگی کنند؟
همین آدم ها آلمانی ها یوگسلاو ها فرانسوی ها ایرانی ها عراقی ها اگر جنگی به کار نبود چقدر شبیه هم بودند. چقدر زیاد.

…..

مادران داغدار جنبش سبز, یا همه ی مادرها, ترسشون اینه که فرزندشون مثل ندا باشه و سهراب و محمد و… یا مثل بسیجی هایی که می زنند و اسم ندارند. مادرهای بسیجی ها آیا از مادر های داغدار شاد ترند؟
چقدر نفرت و تلخی توی وجود آدم می تونه آدم رو راضی کنه کسی رو زیر ضربه های باتوم و لگد و مشت بکشه.

ریشه ها یکی ست…نمود ها متفاوت. ریشه در ذات آدمی ست. میوه را ما می پروریم.

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار

آهنگرومسگر

Posted by کت بالو on April 3rd, 2011

گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری!

حکایت سوزاندن قرآن است در فلوریدا ی آمریکا و کشتارهای افغانستان.
کشیشه در فلوریدا مشنگ است. طالبان از کشیشه مشنگ تر! درازی شاه خانوم به پهنای ماه خانوم. دست من اگه بود کشیش و طالبان رو می انداختم عین گلادیاتور ها به جون هم دیگه. از پس هم بر بیایند و باقی ملت (از جمله ملت درمونده ی افغانستان و کارمند های یو ان) از بیرون گود تماشا کنند.

باز منطق حضور -مذبوحانه یا مظلومانه- ی آمریکا در افغانستان رو می فهمم. منطق -مزورانه یا مدبرانه- ی حمله به برج های دوقلو رو هم همچین کمابیش می فهمم.
این یه قلم قرآن سوزوندن و کشتن ملت یو ان رو هر چی شش و بش می کنم ازش سر در نمی آرم. حالا تازه هفت تا کارمند یو ان رو کشته اند هیچی (ده ذوازده تا هم افغان کشته شده البته) سر در نمیارم چرا سر دو تا از کشته شده ها رو بریده اند!!!

اونوقت یه چیزی جسارتا فضولتا…ایران واکنشی نشون داد؟ گفت بد..بد..بد؟ فتوای قتل داد؟ یا زیر سبیلی در کرد؟

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار